اگر محصول جدید و بدون رقیبی روانه بازار کنید که هیچ قانونی هم برای قیمتگذاری نداشته باشد، قیمت آن را چطور تعیین میکنید؟ از قیمت کم شروع میکنید بعد زیادش میکنید یا از برعکس؟ قیمت بهینه را چطور تعیین میکنند؟
نحوهٔ قیمت گذاری هم میتواند ضامن بقا و سودآوری کسبوکار باشد و هم بلای جان آن!
منظور از استراتژی قیمت گذاری چیست؟
ساده بگوییم:
استراتژیهای قیمت گذاری، چگونگی تعیین قیمت محصول یا خدمت را مشخص میکنند.
با استناد به آمار موجود، 18% استارتاپها بهخاطر قیمت گذاری اشتباه شکست میخورند! داشتن استراتژی قیمت گذاری، یکی از بایدهایی است که بسیاری از کسبوکارها آن را ناچیز میشمارند و البته که ضررش را میبینند.
داشتن این استراتژی به این معناست که شما برنامهای دقیق و کاربردی برای مشخصکردن قیمت محصول یا خدمت خود دارید.
نمیتوان این کار را هم بدون فکر انجام داد؛ چون قیمت اشتباه به چیزی بهغیر از شکست ختم نمیشود.
اگر قیمت محصول بیش از حد زیاد باشد، مشتریان زیادی را از دست خواهید؛ همچنین، اگر قیمت را پایینتر از حد معمول قرار دهید، بسیاری فکر میکنند محصول بیکیفیت است و باز هم مشتریان زیادی را از دست خواهید داد.
چرا انتخاب یک استراتژی مناسب برای قیمت گذاری اهمیت دارد؟
یکی از اولین و اصلیترین فاکتورهایی که در تصمیمگیری مشتریان تأثیر دارد، قیمت است. به همین خاطر هم باید آن را درست تعیین کرد!
اگر این کار را خوب انجام ندهید، ضررهایی متوجه کسبوکارتان خواهد شد:
- نمیتوانید توقع بازار را برآورده کنید؛
- نمیتوانید نهایت درآمد ممکن را داشته باشید؛
- احتمالاً رقابت را به رقبایی واگذار خواهید کرد که این کار را درست انجام میدهند؛
- نمیتوانید ارزش واقعی محصول را منتقل کنید.
در عوض، وقتی استراتژی قیمت گذاری مناسبی اتخاذ کنید، مزایایی شامل حال کسبوکارتان خواهد شد:
- انتقال درست ارزش محصول و برآورده کردن توقع مخاطبان؛
- هدفگیری درست مخاطبان هدف و مشتریان بالقوه؛
- امکان ایجاد تمایز با رقبا و داشتن یک برگ برنده.
بهخاطر همین معایب و مزایا، انتخاب یک استراتژی درست اهمیت بالایی پیدا میکند و نیازمند این است که برای آن وقت بگذارید.
استراتژی قیمتگذاری خوب
استراتژی قیمتگذاری خوب، بهتر، بهترین، که به عنوان قیمتگذاری سطحی نیز شناخته میشود، یک مدل قیمتگذاری است که سه بسته محصول یا خدمات متمایز را ارائه میدهد – یک بسته «خوب»، «بهتر» و «بهترین».
بسته “خوب” معمولاً ابتدایی ترین و کم هزینه ترین است.
بسته “بهتر” شامل ویژگی ها یا پیشرفت های اضافی است که قیمت آنها بالاتر از گزینه “خوب” است.
بسته “بهترین” جامع ترین ویژگی ها را ارائه می دهد و بالاترین قیمت را دارد.
این استراتژی به مصرف کنندگان امکان انتخاب می دهد و به آنها امکان می دهد بسته ای را انتخاب کنند که به بهترین وجه با نیازها و بودجه آنها مطابقت دارد.
چرا کار می کند؟
موفقیت استراتژی قیمت گذاری خوب-بهتر-بهترین از روانشناسی آن ناشی می شود. این استراتژی ارزش درک شده ای را در بین مشتریان ایجاد می کند که گزینه “بهترین” بیشترین ارزش را برای پول فراهم می کند، حتی اگر آنها به همه ویژگی های گنجانده شده نیاز نداشته باشند.
علاوه بر این، خطر اضافه بار انتخاب را کاهش می دهد – پدیده ای که زمانی رخ می دهد که گزینه های زیادی به مشتریان ارائه شود. محدود کردن انتخاب به سه، فرآیند تصمیم گیری را برای مشتریان ساده می کند و به جلوگیری از خستگی تصمیم گیری کمک می کند.
این یک ساختار قیمت گذاری برد-برد است. بهعنوان یک کسبوکار، میتوانید به مشتریان خود سه انتخاب ارائه دهید، حتی اگر میخواهید یکی از سطوح بالاتر را خریداری کنند.
با بسته بندی پیشنهادات خود در سه گزینه و استفاده از ساختار قیمت گذاری با تخفیف برای سطوح بالاتر، سود خود را به حداکثر می رسانید و در عین حال مشتریان خود را خوشحال می کنید.
مزایای قیمت گذاری سطحی
انتخاب مشتری را افزایش می دهد. ارائه گزینه های متعدد به مشتریان این امکان را می دهد که گزینه ای را انتخاب کنند که با بودجه، نیازها و ترجیحات آنها مطابقت دارد. این امر رضایت کلی مشتریان را با دادن قدرت انتخاب به آنها افزایش می دهد.
پایگاه مشتریان را گسترش می دهد. ارائه چندین امتیاز قیمت، محصولات یا خدمات شما را به روی مشتریانی با بودجه بالاتر یا کمتر باز می کند و پیشنهاد شما را در دسترس تر می کند.
افزایش ارزش درک شده با ارائه چندین لایه محصول، مشتریان ارزش بالاتری نسبت به یک محصول واحد با قیمت ثابت دریافت می کنند.
افزایش سودآوری.
ارائه بستههای خوب-بهتر-بهترین میتواند به سودآوری بیشتر به دلیل فرصتهای فروش بیشتر کمک کند. مشتریانی که در ابتدا بسته “خوب” را در نظر گرفتند، ممکن است پس از مشاهده ارزش افزوده،
به گزینه های “بهتر” یا “بهترین” ارتقا دهند.
ارائه یک ساختار قیمت گذاری خوب بهتر و بهترین می تواند شما را قادر سازد تا کسب و کار خود را از رقبا متمایز کنید و به شما این امکان را می دهد که پیشنهادات مختلف خود را در ساختارهای قیمت گذاری مختلف به نمایش بگذارید و خود را بیشتر از رقبا متمایز کنید.
معایب بالقوه بسته قیمت گذاری سطحی
پیچیدگی برای مشتریان چندین ردیف محصول با چندین ویژگی، مزایا و امتیاز قیمت می تواند مشتریان را گیج کند. اگر آنها گزینه های زیادی داشته باشند، می تواند فلج تصمیم را ایجاد کند. شما می توانید تنها با ارائه 3 سطح و مشخص کردن ارزش افزوده سطوح بالاتر از این امر جلوگیری کنید.
افزایش پیچیدگی کسب و کار.
ارائه بستههای چند محصول با قیمتهای متعدد میتواند پیچیدگی بیشتری را برای شما بهعنوان یک صاحب کسبوکار در هنگام پیدا کردن نحوه بستهبندی این بستهها و ارائه آنها به مشتریان یا مشتریان ایجاد کند. با این حال، این در ابتدا تنها یک مانع است و تقریباً همیشه مزایای آن بیشتر از منحنی یادگیری است.
احتمال نارضایتی مشتری اگر تمایز بین سطوح شما به اندازه کافی قابل توجه نباشد یا به خوبی منتقل نشود، می تواند منجر به نارضایتی مشتری شود. مشتریانی که سطوح بالاتری را انتخاب می کنند، انتظار ارزش و کیفیت بالاتری دارند، بنابراین باید مطمئن شوید که تفاوت واقعی بین بسته های شما به غیر از متن روی صفحه وجود دارد.
شما می توانید بسته هایی را استراتژی کنید که شما را از رقبا متمایز کند. علاوه بر این، اگر بتوانید با قیمتی مشابه یا پایینتر، بیشتر از آنچه رقبا ارائه میکند، به شما کمک کند مشتریان بیشتری را به دست آورید. قیمت های رقابتی و ارائه بسته به شما در دراز مدت کمک می کند.
عاقلانه بسته ها را استراتژی کنید
همانطور که در بخش معایب احتمالی ساختارهای قیمت گذاری طبقه ای ذکر شد، اگر بسته های شما تمایز کافی نداشته باشند، ممکن است مشتریان احساس نارضایتی کنند.
هر بسته باید طوری طراحی شود که برای یک بخش مشتری مجزا جذاب باشد. گزینه “خوب” شما باید نیازهای اساسی مشتریان شما را پوشش دهد و عمدتاً برای شما قابل استفاده باشد، مگر اینکه یک تجارت مبتنی بر خدمات باشید.
بسته “بهتر” شما باید ارزش افزوده ای ارائه دهد که قیمت بالاتر آن را توجیه کند، و باید مطمئن شوید که این ارزش را در صفحه قیمت گذاری متمایز کرده و برجسته کرده اید.
در نهایت، بسته “بهترین” شما باید بالاترین بسته استاندارد طلایی یا سطح خدماتی باشد که می توانید ارائه دهید. این بسته باید با زنگها و سوتهای اضافی و پیشنهادات آبدار همراه باشد که باعث میشود مشتریانی که در طبقات پایینتر مد نظر قرار میگیرند، بیهوش شوند. اگر بتوانید ارزش اضافی کافی به سطوح بالاتر اضافه کنید، می توانید سودآوری کلی خود را با افزایش فروش آسان افزایش دهید.
استراتژی خوب بهتر بهترین راهبرد قیمت گذاری بهترین روش ها
هنگامی که تحقیقات اولیه و آماده سازی برای برنامه ریزی بسته های قیمت گذاری خود را بررسی کردید، در اینجا چند بهترین روش وجود دارد که باید دنبال کنید.
برای سطوح بالاتر تخفیف را ذخیره کنید
یک استراتژی عاقلانه هنگام اجرای یک ساختار قیمتگذاری طبقهبندی شده، ارائه نرخ تخفیف در سطوح بالاتر است. با این حال، فقط از تخفیف های خود در بسته های “بهتر” و “بهترین” استفاده کنید – این به تشویق مشتریان برای ثبت نام در سطوح بالاتر کمک می کند.
یکی از راههایی که میتوانید این کار را انجام دهید، فهرست کردن قیمتهای جداگانه برای ارزش افزوده هر بسته است. اطمینان حاصل کنید که قیمت بسته شما کمتر از تمام مزایای اضافه شده است تا تخفیف انتخاب ردیف بالاتر را برجسته کنید.
برای برجسته کردن ارزش، پیشنهادها را به وضوح توصیف کنید
هر بسته باید توصیفی واضح و مختصر داشته باشد که به طور دقیق آنچه را که مشتری با هر بسته بدست می آورد، منتقل کند.
از بیان بیش از حد این موضوع خودداری کنید زیرا مشتریان بالقوه را تحت تأثیر قرار می دهد.
بسته های شما باید تمایز واضحی داشته باشند. برای اینکه آنها را متمایز کنید، مزایای اضافی را در بسته های “بهتر” و “بهترین” خود با متن پررنگ فهرست کنید.
با نامگذاری خلاق شوید
اگر واقعاً میخواهید در بین مشتریان بالقوه متمایز شوید، باید هنگام نامگذاری بستههای قیمتی خود خلاقیت به خرج دهید. بسیاری از شرکتها نامهایی مانند «برنز»، «نقره» و «طلا» را انتخاب میکنند – این نامها به توصیف بستهها کمک چندانی نمیکنند و کسلکننده هستند. از استفاده از نام های ساده خودداری کنید و ایده های خلاقانه نام گذاری بسته ها را بسته به جایگاه شما و آنچه در بسته های شما وجود دارد ایجاد کنید.
انواع استراتژیهای قیمت گذاری
مدلهای مختلفی از قیمت گذاری وجود دارند؛ ولی در این مقاله، میخواهیم 8 مورد را که در کشورمان بیشتر کاربرد دارند، معرفی کنیم.
۱. قیمت گذاری افزون بر هزینه (Cost-Plus)
هر محصول یا خدمتی، با هزینهای مشخص ساخته میشود.استراتژی قیمت گذاری افزون بر هزینه، یعنی اضافه کردن درصدی مشخص به هزینۀ اولیۀ ساخت یک محصول یا ارائۀ یک خدمت.
به این روش، قیمت گذاری اضافهبها و همچنین مبتنی بر هزینه هم گفته میشود.
اجازه دهید با مثال، موضوع را بیشتر باز کنیم:
فرض کنید یک کارگاه مبلسازی میخواهد از قیمت گذاری اضافهبها برای تعیین قیمت محصولهای خود استفاده کند. با در نظر گرفتن فاکتورهای گوناگون، این کارگاه به این نتیجه رسیده است که بهتر است به قیمت ساخت محصول، ۳۰ درصد اضافه کند تا سود لازم حاصل شود.
در این شرایط، اگر هزینهٔ ساخت مبل راحتی ۱۰ میلیون تومان باشد، این کارگاه باید آن را با قیمت ۱۳ میلیون تومان عرضه کند.
این فرمول برای باقی محصولات اعم از مبلهای تختخوابشو، مبلهای کلاسیک، مبلهای چستر و… هم صادق است؛ یعنی 30 درصد هزینۀ تولید به آن اضافه میشود و قیمت نهایی مشخص میشود.
یادآوری: در این روش، قیمت بر اساس هزینهٔ تولید تعیین میشود.
۲. قیمت گذاری رقابتی (Competitive pricing)
در استراتژی قیمت گذاری رقابتی، قیمتگذار هیچ کاری به هزینۀ تولید ندارد و تنها قیمتی را که رقبا تعیین کردهاند، در نظر میگیرد.
این استراتژی برای ربودن گوی رقابت در بازارهایی است که اشباع شدهاند. در این بازارها، کوچکترین تفاوت قیمت میتواند ورق بازی را به نفع شما برگرداند.
در این مدل قیمت گذاری، ابتدا آمار کاملی از قیمت دیگر رقبا جمعآوری میشود. پس از آن تصمیم میگیرید که قیمت کمتر، برابر یا بیشتر از قیمت رقبا باشد. این مسئله دیگر به کیفیت محصولی که ارائه میکنید و تقاضای بازار برمیگردد.
احتمالاً فکر میکردید قیمت گذاری رقابتی بهمعنای کاهش قیمت است؛ اما مسئله این است که مشتریان، دنبال ارزشی هستند که شما ارائه میکنید. به همین خاطر، در برخی مواقع بالاتربودن قیمت هم توجیهپذیر است.
البته در نظر داشته باشید، اگر قیمت بالاتر از باقی رقبا است، باید در کنار آن پیشنهادات ویژهای ارائه کنید تا این اختلاف قیمت به چشم خریدار نیاید.
مثلاً یک کارخانۀ ساخت تن ماهی را در نظر بگیرید. اگر قیمت عرف یک تن ماهی ۳۰ هزار تومان باشد، ممکن است کارخانۀ ما، قیمت محصولش را ۳۵ هزار تومان تعیین کند؛ چراکه ادعا میکند از روغن مرغوبی برای محصولاتش استفاده میکند. روغن مرغوب همان پیشنهاد ویژهای است که اختلاف قیمت را میشورد.
۳. قیمت گذاری مبتنی بر ارزش (Value-Based pricing)
این استراتژی هم به این معناست که قیمت محصول را روی نرخی ثابت میکنیم که خریدار حاضر به پرداختش است!
حتی اگر فروشنده بتواند قیمت بالاتری مشخص کند و بیشتر سود داشته باشد، باز هم تلاش میکند بر اساس خواستۀ مخاطبان عمل کند.
یکی از مهمترین دستاوردهای این استراتژی قیمت گذاری در بازاریابی، افزایش وفاداری بین افرادی است که مشتری شما هستند.
همچنین، قیمت گذاری مبتنی بر ارزش، نیازمند این است که دائماً اطلاعات بهروزی از جامعۀ هدفتان بهدست آورید؛ چراکه باید بدانید آنها چه ارزشی برای محصول یا خدمتتان قائل هستند.
نکته: اگر قرار است قیمت را افزایش دهید، باید ارزش افزودهای ارائه کنید.
اهمیتی ندارد چقدر برای ساخت محصول یا سرویس هزینه میکنید، حتی مهم نیست که رقبا چه نرخی دارند! تنها چیزی که مهم است، مبلغی است که مشتری حاضر است پرداخت کند. به عبارتی، قیمت بر اساس ارزشی که مشتری درک کرده است، تعیین میشود.
این مدل برای کسبوکارهای اشتراکمحور مثل نماوا یا نرمافزارهایی مثل نرمافزارهای حسابداری بسیار مناسب است.
بیایید یک سایت آموزشی را برای مثال در نظر بگیریم. معمولاً چنین سایتهایی، از فروش دورههای آموزشی و حق اشتراک درآمد دارند. قیمت تعیینشده، بیش از هر چیزی به میزان ارزش دورهها و آموزشها نزد مخاطبان بستگی دارد.
۴. قیمت گذاری پویا (Dynamic Pricing)
در کشور ما، تغییر قیمتها چیز عجیبی نیست! هر لحظه، ممکن است پارامتری تغییر کند و قیمت تمام اجناس دچار تغییر شوند. همین موضوع، باعث شده است که استراتژی قیمت گذاری پویا مورد استفادۀ کسبوکارهای زیادی قرار بگیرد.
در این مدل، قیمتها بسته به زمان معامله تغییر میکند. میتوان گفت تعیین قیمت در این روش، وابستگی کامل به عرضه و تقاضای بازار در لحظات مختلف دارد.
اگر اشتباه نکنیم، همین حالا به قیمت رزرو هتل و بلیت هواپیما فکر کردهاید. درست حدس زدهاید! این شرکتها و کسبوکارهای دیگری مثل تالارها بیش از هر چیزی در لحظه تصمیم میگیرند. به همین خاطر هم بهنام قیمت گذاری مبتنی بر زمان هم شناخته میشود.
یک مثال دیگر هم بزنیم و استراتژی بعدی را معرفی کنیم. گوگل ادز هم برای تعیین قیمت هر کلیک، از این استراتژی استفاده میکند. میزان تقاضا و رقابت باعث میشود قیمت هر کلیک در لحظه متفاوت باشد.
۵. قیمت گذاری نفوذی (Penetration Pricing)
وقتی کسبوکاری تازهتأسیس باشد، بایت نهایت تلاشش را برای دیدهشدن بین رقبای شناختهشده بکند. در راستای تحقق همین امر، استفاده از قیمت گذاری نفوذی میتواند راهگشا باشد.
در این استراتژی، قیمت بسیار پایینتر از رقبا در نظر گرفته میشود. البته باید ارزشی مشابه یا حتی بیشتر ارائه شود.
هدف از این کار، جذب مشتریان دیگر رقبا و خلق یک پایگاهی از مشتریان بالقوه است. البته مشکلاتی هم وجود دارند. معمولاً سود به حداقل میرسد و برای جبران، باید مشتریان بسیاری داشت.
حتی در برخی موارد، کسبوکارها بهخاطر استفاده از این استراتژی متضرر هم میشوند؛ اما بهخاطر سودی که در آینده نصیبشان خواهد شد، پی این ضرر را هم به تن میمالند.
در کل، ایرادهای قیمت گذاری نفوذی، موارد زیر هستند:
- باید مشتریان خیلی زیادی داشته باشید تا به سود قابلقبولی برسید؛
- احتمال اینکه با افزایش قیمت، مشتریان زیادی را از دست بدهید، وجود دارد؛
- احتمال ورشکستگی بهخاطر میزان پایین سود وجود دارد.
برای مثال این مورد، یک کارواش را در نظر بگیرید که در محلهای از تهران تأسیس شده است. اگر نرخ شستوشوی داخل و بیرون هر ماشین 100 هزار تومان باشد، کارواش مثال ما فقط ۵۰ هزار تومان برای این کار طلب میکند. به این ترتیب، میتواند توجه بسیاری از افراد آن محل را که قبلاً مشتری باقی کارواشها بودند، جلب کند.
اسنپ هم برای نفوذ در بازار ابتدا قیمتی بسیار پایینتر از بازار ارائه کرد. این امر باعث شد که در مدتزمان کوتاهی، سهم خوبی از بازار را از آن خود کند.
در این استراتژی قیمت گذاری، تمرکز بر فروش بالاست تا بتوان کاهش سود را جبران کرد. احتمالاً اصطلاح زیر را بارها شنیده باشید:
سود کمتر، فروش بیشتر!
۶. قیمت گذاری اقتصادی (Economy pricing)
در بیشتر مثالها، از حفظ کیفیت گفتیم؛ اما در قیمت گذاری اقتصادی، قرار نیست لزوماً همان کیفیت رقبا را ارائه کنیم. در استراتژی اقتصادی، محصول بهدلیل هزینهٔ پایین تولید، قیمت کمتری هم دارد.
مثلاً اگر کارخانۀ صبا برای ساخت باتری قلمی ۱۵ هزار تومان هزینه میکند و هرکدام را ۲۵ هزار تومان میفروشد، رقیب آن یعنی کارخانۀ نور، میتواند باتریای با هزینۀ ساخت ۱۰ هزار تومانی تولید کند و با قیمت ۱۵ هزار تومان در بازار بفروشد!
قاعدتاً کیفیت کمتر خواهد بود؛ اما جنس هم ارزانتر ارائه خواهد شد.
در نظر داشته باشید که با کاهش قیمت به این شکل، محصول بهعنوان جنس درجهدو یا حتی درجهسه شناخته خواهد شد! بنابراین، شاید این روش برای بسیاری از کسبوکارها که میخواهند رابطۀ بلندمدتی با مشتریانشان بسازند، مناسب نباشد.
این متد برای جذب مشتریانی است که حساسیت بالایی نسبت به قیمت اجناس و خدمات مختلف دارند. حساسیتی که میتواند ناشی از عوامل مختلفی باشد.
اگر کمی به اطراف دقت کنید (بهخصوص فروشگاههای بزرگی مثل کوروش و هایپر)، با چندین محصول مختلف روبهرو میشود که به همین استراتژی پناه بردهاند. از طرفی هم تقاضا برای آنها هم وجود دارد. به عبارتی، نمیتوان گفت این استراتژی، استراتژی نامناسب و بدی است.
۷. قیمت گذاری گزاف (Skimming pricing)
شاید جالب باشد که بدانید به این نوع قیمت گذاری، روش کرهگیری هم میگویند! زیرا بر این مبنا استوار است که نهایت سود ممکن را از یک مشتری به دست آورد.
تمرکز بر افرادی است که مایل هستند مبلغ موردنظر را برای محصول یا خدمت پرداخت کنند.
طی این متد، قیمت در اولین روزهای عرضۀ محصول در بالاترین حدی قرار داده میشود که بازار میتواند آن را تحمل کند! پس از آن، قیمت رفتهرفته کاهش پیدا میکند تا قشر بیشتری از بازار جذب شوند و باز هم سود بیشتری نصیب کسبوکار شود.
ردپای استراتژی قیمت گذاری گزاف را میتوان در بسیاری از لوازم الکترونیکی مشاهده کرد؛ از کنسولهای پلی استیشن (Play (Station گرفته تا گوشیهایی نظیر آیفون.
محبوبیت در زمان عرضه بهحدی زیاد است که میتوان هر قیمتی روی آن گذاشت. پس از مدتی (مثلاً ورود رقبا یا عرضهٔ محصول جدید)، این محبوبیت (تقاضا) کم و کمتر میشود. اینجاست که با کاهش قیمت، سعی میکنیم بازار را حفظ کنیم.
۸. قیمت گذاری ساعتی (Hourly pricing)
خیلی ساده است! در قیمت گذاری ساعتی، قیمت خدمت بر اساس ساعت محاسبه میشود.
برای مثال، روانشناسی را در نظر بگیرید. چگونه میتوانید ارزش وقت و زمان او را مشخص کنید؟ بهترین راه همین است که بر اساس هر ساعت، مبلغی از مشتری گرفته شود.
البته ممکن است این روش به کار بیهوده ختم شود! چون هرقدر زمان ارائهٔ خدمت بیشتر شود، مبلغ بیشتری هم نصیب ارائهدهنده میشود. چطور؟
ممکن است کاری که در ۱۰ ساعت انجام میشود، بیش از ۳۰ ساعت طول بکشد. به همین راحتی!
به احتمال زیاد همین حالا به یاد کارگران ساختمانی افتادهاید. درست است! برخی کارگران ساختمانی سعی میکنند کار را بهشکلی پیش ببرند تا دستمزد بیشتری بگیرند.
به همین خاطر است که اغلب افراد ترجیح میدهند بهازای هر پروژه، مبلغ مشخصی به طرف مقابل بدهند؛ چون مهم نیست پروژه در چند ساعت انجام میشود.
روش تعیین قیمت هم به این شکل است که شما بررسی میکنید تا ببینید هر ساعت فعالیت چقدر ارزش دارد؛ چون زمان همان محصولی است که قرار است بفروشید.
تعیین قیمت درست = درآمد بیشتر
اگر میخواهید کسبوکارتان پرسود باشد، باید قیمت درستی برای اجناس و خدمات خود تعیین کنید. قیمتی که نه آنقدر بالا باشد که مشتری از خیر خرید کردن بگذرد، نه آنقدر پایین باشد که حس بیکیفیتبودن را منتقل کند.
طی این مقاله، متوجه شدید استراتژی قیمت گذاری چیست، چرا اهمیت دارد و با 8 مورد رایج هم آشنا شدید.
اگر نکتهای را فراموش کردیم، حتماً در قسمت نظرات بنویسید تا ما و دیگر خوانندهها از آن بهرهمند شویم.