357

3 مخاطب اصلی هر برند

بازاریابی برند پیچیده است – نه تنها به این دلیل که قطعات متحرک زیادی دارد، بلکه به این دلیل که اکثر متخصصان بازاریابی همچنان آن را با سایر فعالیت های بازاریابی اشتباه می گیرند.

بازاریابی برند با تبلیغات یکی نیست و مشابه بازاریابی مستقیم نیست. بازاریابی برند چیزی بزرگتر و مبهم تر را در بر می گیرد.

یکی از راه‌های نزدیک شدن به بازاریابی برند به گونه‌ای که تمرکز داشته باشید، فکر کردن به سه مخاطب برای هر برند است:

1. مشتریان بالقوه جدید (اکتساب).

2. مشتریان موجود (نگهداری).

3. اعضای داخلی تیم و ذینفعان (الهام بخش).

همانطور که برنامه بازاریابی خود را توسعه می دهید، در نظر گرفتن این سه مخاطب هدف به شما کمک می کند تا یک کمپین بازاریابی برند را تعریف کنید.

منظور ما از بازاریابی برند چیست؟

هنگامی که ما در مورد بازاریابی برند صحبت می کنیم، در مورد ساختن برند شما از طریق قرار دادن آن در معرض افراد زیادی از مخاطبان هدف خود صحبت می کنیم. بازاریابی برند باعث ایجاد شهرت و شناخت شما می شود و به برقراری روابط با مخاطبان هدف شما کمک می کند.

برندسازی به نحوه صحبت شما درباره خود و تصویرتان و همچنین نحوه ایجاد ارزش برای مشتریان و سهامداران مربوط می شود. از بسیاری جهات، بازاریابی برند در مورد داستان سرایی است –

توضیح داستان برند شما، چه چیزی شما را متفاوت می کند و برند شما چه احساسی را در مردم ایجاد می کند.

نام تجاری تان، شما را از رقبایتان متمایز می کند – بیان شخصیت، هویت، ارزش ها و وعده ارزش شرکت شما به سهامداران شما.

نام تجاری شما انتزاعی است که یک پاسخ احساسی و یک پاسخ ملموس را نشان می دهد. به عنوان مثال، نام تجاری شما می تواند یک حس شادابی باشد که با برچسب قرمز (کوکاکولا) همراه است.

هنگامی که یک داستان برند دارید، می توانید از استراتژی های بازاریابی مختلف برای ارائه پیام استفاده کنید. به عنوان مثال، بازاریابی برند برای کوکاکولا یک برند احساسی از شادی و تجربه‌ای با طراوت را ارائه می‌دهد. در واقع، در زبان ماندارین، کوکاکولا را می توان به عنوان “تفریح خوشمزه” یا “خوشبختی خوشمزه” ترجمه کرد.

پیام برند با استفاده از سایر استراتژی های بازاریابی ارائه می شود. کمپین تبلیغاتی کوکاکولا، «مکثی که تازه می‌کند»”The Pause That Refreshes,، واکنش احساسی برند را به تازگی نشان می‌دهد و آن را با لوگو و بسته‌بندی ملموس‌تر کوکاکولا مرتبط می‌کند.

هنگامی که پیام برند خود را تعریف کردید، استراتژی بازاریابی برند شما باید آن وعده برند را برای هر یک از سه مخاطب هدف شما ترجمه کند.

تطبیق نام تجاری با هدف

تطبیق پیام برند شما با مخاطبان هدف می تواند یکی از چالش برانگیزترین جنبه های بازاریابی برند باشد. همانطور که برند خود را توسعه می دهید، باید مخاطبان هدف خود را در ذهن داشته باشید.

هرچه نیازهای اطلاعاتی و پاسخ های احساسی مخاطبان خود را عمیق تر درک کنید، بیشتر می توانید برنامه های بازاریابی خود را متمرکز کنید و بودجه بازاریابی خود را به طور موثرتری تخصیص دهید.

1. مشتریان بالقوه جدید

برنامه های بازاریابی اساساً برای هدایت فروش طراحی شده اند و تعداد سرنخ های جدید موفقیت اکثر کمپین های بازاریابی را اندازه گیری می کند. در واقع، متخصصان بازاریابی اغلب از تعداد سرنخ های فروش واجد شرایط به عنوان شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) استفاده می کنند که تبلیغات و پاداش ها را دیکته می کنند.

در همان زمان، هزینه های جذب مشتری (CAC) Customer Acquisition Cost بین سال های 2013 و 2019 60 درصد افزایش یافت.

بیشتر این افزایش را می توان به افزایش هزینه بازاریابی محتوا نسبت داد. محتوای آنلاین از طریق وبلاگ ها، فیلم ها، پست های رسانه های اجتماعی، راهنماهای قابل دانلود و سایر منابع گران است اما بسیار موثر است. ثابت شده است که محتوا بهترین راه برای رساندن پیام برند به مشتریان بالقوه است و شرکت‌ها را قادر می‌سازد تا به مشتریان بالقوه کمک کنند تا بین وعده برند و ارزشی که از برند دریافت می‌کنند ارتباط برقرار کنند.

استفاده از محتوا برای بسته‌بندی ارزش پیشنهادی برند شما را قادر می‌سازد پیام برند خود را در جایی ارائه دهید که مخاطبان هدف شما احتمالاً آن را ببینند، بنابراین آگاهی را افزایش می‌دهد.

هنگامی که آگاهی پیدا کردید، می‌توانید با نشان دادن اینکه برند شما چگونه به آنها سود می‌رساند، روی سوق دادن مشتریان بالقوه تمرکز کنید و در نهایت به شما این امکان را می‌دهید که آنها را به عنوان مشتری جذب کنید.

2. حفظ مشتری

سازمان های بسیار کمی منابع کافی را برای حفظ مشتری اختصاص می دهند. هزینه حفظ مشتری پنج برابر کمتر از جذب مشتری است و افزایش حفظ مشتری به میزان 5 درصد می تواند سود را بین 25 تا 95 درصد افزایش دهد. میانگین نرخ حفظ مشتری برای پنج شرکت برتر در بیشتر صنایع 94 درصد است و احتمال افزایش فروش مشتری فعلی بین 60 تا 70 درصد است. به همین دلیل است که ارتباط با مشتریان فعلی مهمتر از یافتن مشتریان جدید است.

به مشتریان فعلی شما باید یادآوری شود که چرا شما را دوست دارند برند شما هستند و برای شما مهم هستند. از پیام برند خود برای ایجاد ارتباط عاطفی با مشتریان از طریق خبرنامه های الکترونیکی، کمپین های رسانه های اجتماعی، تبلیغات، مسابقات، پیشنهادات

ویژه فقط برای مشتریان و سایر ابزارها استفاده کنید. با اطلاع رسانی و سرگرم نگه داشتن مشتریان فعلی، شناخت برند را ارتقا دهید.

3. ذینفعان داخلی

از اعضای تیم داخلی خود غافل نشوید. آنها نیز باید آگاه و الهام گرفته شوند.

تیم خود را از طریق خبرنامه های داخلی، ایمیل ها، پست ها در اتاق ناهار و غیره در مورد تبلیغات مشتری و اخبار شرکت به روز نگه دارید. به یاد داشته باشید که اعضای تیم شما حامل پیام برند هستند، بنابراین بسیار مهم هستند.

تیم داخلی شما فراتر از کارکنان است. استراتژی های ارتباطی را برای شرکا، اعضای هیئت مدیره، تامین کنندگان، دوستان و خانواده توسعه دهید. همه آنها بخشی از سازمان هستند و پیام برند را به شیوه خود حمل می کنند.

بازاریابی برند یک تلاش مشترک است – نه تنها با تیم داخلی شما، بلکه با مشتریان و مشتریان بالقوه. هرکسی که پیام برند شما را دریافت می‌کند، می‌تواند به یک شکل مبشر شود. به همین دلیل ضروری است که هویت برند خود و ارزشی که برای هر یک از مخاطبان شما ارائه می دهد روشن باشید.

159

دامنه مناسب ارزش برند شما را افزایش می دهد

ارتباط مستقیمی بین انتخاب نام دامنه و ارزش برند وجود دارد.

ما برندها را بر اساس دارایی‌هایشان مدام قضاوت می‌کنیم، برخی را نادیده می‌گیریم و برای دیگران مبشر می‌شویم.

و تقریباً برای همه شرکت‌ها، مهمترین دارایی برند یک نام و یک نام دامنه منطبق است.

ارزش برند با یک دامنه قابل برند شروع می شود

بیایید با چند اعداد واقعی شروع کنیم: ارزش برند شما درصدی از ارزش کلی شرکت شما است که از برند شما ناشی می شود.

چه چیزی یک نام دامنه را قابل برند می کند؟

دامنه‌های تک کلمه‌ای فوق‌العاده ارزش کسب و کار شما را به شدت افزایش می‌دهند و تقریباً همیشه یک سرمایه‌گذاری عالی هستند. متأسفانه، آنها برای بسیاری از صاحبان مشاغل کوچک یا اولین بار بسیار گران هستند.

سایر نام‌های قابل برند در صورتی ارزش ایجاد می‌کنند که بیان آن‌ها آسان، به خاطر سپردن آسان و نمایانگر دیدگاه برند شما باشد.

چندین نوع دامنه قابل برند وجود دارد که بارها و بارها موفق می شوند. بیایید نگاهی به برخی از دامنه‌های قابل برندسازی عالی بیندازیم که هر کدام از کسب‌وکارهای موفق پشتیبانی کرده‌اند:

نام های ترکیبی: اینستاگرام، گروپون، پینترست

ترکیبات: PayPal، HappyReturns

املای خلاق: Lyft، Tumblr

تبدیل: Zappos، Shopify

احتمالاً می توانید نام های قابل برند بیشتری را برای هر دسته در نظر بگیرید. کلید ایجاد نام تجاری خود در ایجاد تعادل بین سهولت استفاده با معنا، ارتباط و داستان سرایی است.

نام های قابل برند چگونه کار می کنند

نام‌های قابل برند، مخاطبان شما را جذب می‌کنند. گاهی اوقات، آنها ارتباط بین برند شما و ایده‌های موجود را تشویق می‌کنند. آنها همچنین ممکن است افراد را وادار کنند که سؤال بپرسند یا آنقدر الهام بخش باشند که دامنه شما را به خاطر بسپارند.

با جذب افراد به این شکل، یک دامنه قابل برند تضمین می کند که کاربران به طور مکرر به سایت شما باز می گردند و دسترسی شما را از طریق دهان به دهان افزایش می دهد. هر دامنه و نام خوبی باید با سبک و ارزش های برند شما همخوانی داشته باشد و به مشتریان بالقوه نشان دهد که در هنگام انتخاب محصولات یا خدمات شما در چه کاری هستند. به این ترتیب، دامنه‌های قابل برندسازی نقش کلیدی در ایجاد سفر مشتری و ایجاد برندی دارند که مردم متوجه آن می‌شوند، از آن خرید می‌کنند و در نهایت به آن وفادار می‌شوند.

نام دامنه شما مشخص می کند که مشتریان شما چگونه کسب و کار شما را می بینند. این همان چیزی است که آن را به یکی از با ارزش ترین دارایی های شما تبدیل می کند، اگر مردم به برند شما اعتماد نداشته باشند یا از سایت شما بازدید نکنند، از شما خرید نخواهند کرد.

به همین دلیل است که دامنه های قابل برندسازی بسیار مهم هستند — آنها بهترین شانس ممکن را برای ایجاد یک نام تجاری ارزشمند به شما ارائه می دهند.

357951

5 اصل برای ایجاد یک تصویر برند مغناطیسی

وقتی به برندسازی فکر می‌کنم، روزنامه‌نگار درونی من این کلمه را به مفهوم داستان سرایی مرتبط می‌کند.

برندسازی موثر، مشتریان بالقوه را به سفری می برد که در آن کاملاً درک می کنند که شما چه کار می کنید، چرا و چگونه.

فراتر از آن، یک برند واقعاً مغناطیسی قطبی و منحصر به فرد است. هرچه یک نام تجاری مغناطیسی تر باشد، کمتر به رقابت برای مشتریان جدید نیاز دارد. با موقعیت منحصر به فرد و ارزش پیشنهادی قانع کننده، مشتریان بالقوه و مشتریان جدید به طور طبیعی به سمت چنین برندی

جذب می شوند.

به عنوان فردی که تقریباً یک دهه در بخش فروش و روابط عمومی کار کرده‌ام، می‌دانم که ایجاد یک برند با جاذبه‌های واقعی چقدر می‌تواند سخت باشد.

در اینجا برخی از اصول برندسازی وجود دارد که می تواند به کسب و کار شما کمک کند تا از جستجوی مشتریان جدید به جستجوی مشتریان جدید برای شما کمک کند.

احساسات مشتریان خود را با برنامه ریزی و ساختار درگیر کنید

وقتی مشتری شما برای خدمات برند شما هزینه می پردازد، شکاف عاطفی بین جایی که هستند و جایی که می خواهند پس از مداخله شما باشند را شناسایی کرده اند.

برندسازی مغناطیسی با مشتریان بالقوه همدلی می کند و درک درستی از ارزش خدمات خود را نشان می دهد.

انسان ها موجوداتی احساسی هستند. ما فقط با شرکت هایی تجارت می کنیم که می شناسیم، دوست داریم و به آنها اعتماد داریم. برای اینکه برندهای ما حس اعتماد را در مشتریان خود برانگیزند، باید اطمینان حاصل کنیم که نه تنها می دانیم چگونه شکاف های مشتریان خود را پر کنیم، بلکه مشتریان ما نیز می دانند که ما نیز چگونه این کار را انجام دهیم. مشتریان بالقوه ما دوست دارند ساختار، فرآیند و برنامه ریزی کلی در مورد خدمات ما را ببینند. باز هم، داستان سرایی بسیار مهم است زیرا مشتریان شما می خواهند با خدمات شما سفر کنند.

یک پیشنهاد ارزشی واضح و سرراست به اشتراک بگذارید

اشتباه رایجی که هنگام برندسازی مرتکب می شویم این است که داستان سرایی ما طولانی و گسترده است.

ما اغلب با خدمات ارائه شده بیش از حد ارتباط برقرار می کنیم و دامنه توجه مشتریان بالقوه خود را بیش از حد برآورد می کنیم. در این عصر دیجیتال، ما در مجموع از اضافه بار اطلاعات رنج می بریم. با این حال، مسئولیت ما به عنوان برندها این است که اطمینان حاصل کنیم که هنگام انتقال ارزش خود مختصر و در دسترس هستیم.

هر چه یک مشتری بالقوه راحت تر بفهمد که چگونه می توانیم به آنها کمک کنیم به آنچه می خواهند دست یابند، شانس بیشتری برای تبدیل آنها به مشتری خواهیم داشت.

اگر از مشتریان احتمالی خود بپرسید که آیا آنها آنچه را که شما ارائه کرده‌اید می‌دانند، آیا می‌توانند سریع و واضح پاسخ دهند؟ اگر نه، شاید این نشانه ای است که باید روی این اصل کار کنید.

جایگاه برند خود را پرورش دهید

چه کارهای منحصر به فردی را بهتر انجام می دهید که به ارزش پیشنهادی شما می افزاید؟ چه تفاوتی با رقبای خود دارید؟ اینها سوالاتی هستند که باید در نظر بگیرید، زیرا هرچه پیشنهاد شما منحصر به فردتر باشد، ممکن است مشتریان بیشتری پیدا کنید که با شما کار می کنند زیرا شما بسیار متفاوت هستید. اگر نام تجاری شما ارزش منحصر به فرد زیادی ندارد، شاید تامل در مورد

اینکه چگونه می توانید به عنوان یک تجارت و شخص رشد کنید مفید باشد.

از دیگران بخواهید در مورد خدمات و برند شما صحبت کنند

جمع‌آوری و به نمایش گذاشتن گواهی‌نامه‌ها راهی عالی برای ایجاد اعتماد با سرنخ‌ها و مشتریان احتمالی شماست. با این حال، فراتر از نمایش مشتریان قبلی خود در رسانه های اجتماعی یا صفحات فرود، یک راه عالی برای ایجاد مدرک اجتماعی، برجسته شدن در اخبار است. با نوشتن و انتشار مقالاتی در مورد شما در خبرگزاری های مختلف، می توانید دوباره اعتماد خود را به مشتریان خود افزایش دهید و در نتیجه شانس تبدیل آنها به مشتریان پولی را افزایش دهید.

دریافت اخبار مختلف بدون شک درهای زیادی را به روی من باز کرده است. از آن زمان به بعد فروش محصولات، استخدام شدن، صحبت کردن و به طور کلی جذب مشتریان باکیفیت آسان تر شده است. نه تنها به عنوان یک اقتدار بیشتر در جایگاه خود تلقی می شوم، بلکه می توانم تأثیر گسترده تری نیز داشته باشم زیرا افراد بیشتری به برند من با اثبات اجتماعی من اعتماد دارند.

روی استراتژی روابط عمومی خود سرمایه گذاری کنید

داشتن راه های متعدد برای برقراری ارتباط با مردم برای افزایش اعتبار، دسترسی و دسترسی به برندهای ما حیاتی است.

استراتژیک بودن ضروری است زیرا همه پیام ها برای همه رسانه ها مناسب نیستند. برخی از چیزها بهتر است در یک بیانیه مطبوعاتی گفته شوند، در حالی که برخی دیگر در یک پست رسانه اجتماعی یا صفحه فرود وب سایت هستند. میزبانی رویدادها و کنفرانس های مطبوعاتی نیز می تواند راه های عالی برای برقراری ارتباط با مخاطبان مورد نظر ما باشد.

معمولاً، استراتژی‌های روابط عمومی ما برای دستیابی به یکی از دو چیز – ایجاد هیاهو و اعتبار در یک نام تجاری یا محافظت از شهرت بلندمدت برند، ایجاد می‌شوند. در هر صورت، یک استراتژی روابط عمومی موثر می‌تواند برندهای ما را در چشم مشتریان بالقوه و مخاطبان عمومی انعطاف‌پذیرتر، قابل توجه‌تر و قابل اعتمادتر کند.

رشد یک برند می تواند برای هر کسی یک کار دلهره آور باشد. راه‌های زیادی برای دستیابی به اهداف مشابه وجود دارد و ما اغلب می‌توانیم درک مشتریان خود را نادیده بگیریم، در حالی که سعی می‌کنیم رشد را تحت هر محدودیتی که ممکن است داشته باشیم، متعادل کنیم.

با این حال، ما صاحبان مشاغل خدمتگزار طبیعت انسانی هستیم بالقوه و مشتریان ما برندهایی که ماهیت انسان گفته شده را عمیق‌تر درک می‌کنند و جذاب‌تر هستند، آنهایی هستند که در نهایت موفق‌تر و مغناطیس‌تر می‌شوند. امیدواریم بتوانید اصولی را که در اینجا شرح داده شده است در کسب و کار خود اعمال کنید و تماشا کنید که مشتریان جدید پولی را به سرعت و با ظرافت پیدا می کنید.

austin-distel-mpN7xjKQ_Ns-unsplash-970x611-1

استفاده کارآفرین ها از کتاب برای جذب مشتری

در یک محیط تجاری که به سرعت در حال تحول است، تمایز رقابتی دیگر یک تجمل نیست، بلکه یک ضرورت است.

کارآفرینان باید به طور مداوم نوآوری کنند و از استراتژی هایی استفاده کنند که آنها را از سایرین متمایز کند. این کار ساده نیست، اما ضروری است.

در میان استراتژی هایی که می توان برای جذب مشتریان با ارزش و جایگاه خود به عنوان یک رهبر در صنعت استفاده کرد، تالیف کتاب به عنوان یک ابزار قدرتمند ظاهر شده است.

با این حال، این تکنیک همچنان مورد استفاده قرار نمی‌گیرد، زیرا بسیاری از کارآفرینان نمی‌دانند که یک کتاب می‌تواند تاثیر عمیقی بر تصویر حرفه‌ای و مشتریان خود داشته باشد.

ایجاد اقتدار و فداکاری از طریق تألیف

فرآیند نوشتن و انتشار یک کتاب دشوار است و به تحقیق فشرده، درک عمیق موضوع و توانایی بیان ایده های پیچیده به وضوح و جذاب نیاز دارد. سختگیری و دقت درگیر در این فرآیند ذاتاً اقتدار نویسنده را در مورد موضوع نشان می دهد و آنها را به عنوان متخصص در زمینه خود نشان می دهد. این طرح از تخصص به عنوان یک آهنربای قانع کننده عمل می کند و مشتریان با ارزشی را که به دنبال متخصصان هستند، نه

متخصصان عمومی، برای حل چالش های خود جلب می کند.

علاوه بر این، تعهد و فداکاری ذاتی در تألیف یک کتاب به عنوان گواهی برای انعطاف پذیری و پشتکار کارآفرین عمل می کند. این ویژگی‌ها که در دنیای کسب‌وکار به شدت دنبال می‌شوند، در بین مشتریان با ارزش بالا طنین‌انداز می‌شوند. وقتی یک کارآفرین برای نوشتن یک کتاب زمان می‌گذارد و تلاش می‌کند، نشان می‌دهد که مایل است با چالش‌های مهم مقابله کند، به تعهدات خود عمل کند و نتایج ارزشمندی به دست آورد.

این انعطاف پذیری اعتماد و اطمینان را در مشتریان بالقوه پرورش می دهد و نویسنده را به انتخابی جذاب تبدیل می کند.

به اشتراک گذاری بینش منحصر به فرد و راه حل های نوآورانه

علاوه بر ایجاد اقتدار، یک کتاب بستری بی بدیل برای کارآفرینان فراهم می کند تا بینش های منحصر به فرد و راه حل های نوآورانه خود را به اشتراک بگذارند. این به آنها اجازه می دهد تا عمیقاً در چالش های صنعت تحقیق کنند و رویکردهای پیشگامانه خود را برای حل آنها ارائه دهند. این نمایش قابل مشاهده از خلاقیت و توانایی حل مسئله، مشتریان با ارزشی را که به دنبال راه حل های منحصر به فرد و پیشرفته هستند، جذب

می کند.

علاوه بر این، یک کتاب به کارآفرینان اجازه می‌دهد تا روندهای نوظهور در حوزه کاری خود را مورد بحث و پیش‌بینی قرار دهند، در نتیجه خود را به عنوان رهبران آینده‌نگر و فعال قرار می‌دهند. آنها با به نمایش گذاشتن آینده نگری خود، مشتریان با ارزشی را که برای حضور در لبه صنعت مربوطه خود ارزش قائل هستند، بیشتر جذب می کنند.

به اشتراک گذاشتن تجربیات و روایت های شخصی یکی دیگر از جنبه های مهم است.

کارآفرینان با در هم تنیدن سفرها، چالش ها و پیروزی هایشان در روایت، خود و برندهایشان را انسانی می کنند. این اصالت و اعتبار ارتباط عاطفی با مشتریان بالقوه ایجاد می کند و نویسنده و خدمات/محصولات آنها را جذاب تر می کند.

ایجاد اعتبار و تقویت ارتباطات

انتشار یک کتاب می تواند اعتبار یک کارآفرین را به میزان قابل توجهی افزایش دهد.

تعهد نویسنده به رشته خود و توانایی بیان و به اشتراک گذاری دانش خود به شکلی ملموس برجسته می شود و به اعتبار درک شده آنها کمک می کند. وقتی نوبت به جذب مشتریان با ارزش می‌رسد، اعتبار یک عامل کلیدی است. این مشتریان اغلب به دنبال متخصصان اثبات شده با سابقه تخصص هستند.

علاوه بر این، کتاب ها می توانند به عنوان ابزار قدرتمندی برای ایجاد روابط عمل کنند.

کتابی که ارزش ملموسی را در قالب توصیه‌های عملی، بینش‌های ارزشمند یا دیدگاه‌های تازه ارائه می‌کند، می‌تواند به عنوان آهنربایی برای مشتریان بالقوه عمل کند. با درگیر کردن خوانندگان و تشویق آنها به تفکر متفاوت، یک کتاب دری را برای بحث‌های بیشتر، فرصت‌های شبکه‌سازی و در نهایت برقراری ارتباطات معنادار با مشتریان بالقوه با ارزش باز می‌کند.

اثرات بلندمدت انتشار کتاب

برخلاف بسیاری از اشکال دیگر بازاریابی محتوا، یک کتاب مزایای طولانی مدتی را ارائه می دهد. تأثیر آن بسیار فراتر از انتشار اولیه است و بازده سرمایه گذاری بلندمدت را فراهم می کند. محتوای یک کتاب برای سال‌ها مرتبط باقی می‌ماند و تا مدت‌ها پس از انتشار آن، همچنان خوانندگان جدید و مشتریان با ارزش بالقوه را جذب می‌کند.

کتاب دارایی بی انتها است که مدام باز می گردد. طول عمر آن به این معنی است که مزایای انتشار یک کتاب در آینده بسیار گسترده است، برخلاف یک پست وبلاگ یا به روز رسانی رسانه های اجتماعی که ممکن است به سرعت از حافظه محو شود. کتاب

منتشر شده نام و تخصص نویسنده را در گردش نگه می دارد و به طور مداوم مشتریان بالقوه با ارزش را جذب می کند.

در اصل، یک کتاب مانند یک کارت ویزیت است که دور انداخته نمی‌شود – روی قفسه‌های کتاب می‌نشیند، بین همتایان به اشتراک گذاشته می‌شود و به صورت آنلاین در دسترس باقی می‌ماند و دائماً تأثیری بر جای می‌گذارد. این جذب مداوم مشتری دلیل قانع کننده دیگری برای کارآفرینان است که به نوشتن کتاب فکر کنند.

نتیجه

در دنیای کسب و کار که در آن تمایز کلید متمایز شدن از دیگران است، یک کتاب می‌تواند این مزیت منحصر به فرد را فراهم کند. با ایجاد اقتدار، نمایش بینش‌های منحصربه‌فرد، ایجاد اعتبار و تقویت ارتباطات، کتاب چیزی فراتر از یک محصول می‌شود.

این ابزاری برای برندسازی شخصی و جذب مشتری است.

تأثیر انتشار کتاب بسیار فراتر از فواید کوتاه مدت آنی است. تأثیر آن تا مدت‌ها پس از انتشار اولیه ادامه دارد و گواهی ماندگار بر تخصص نویسنده و جذابیت دائمی برای مشتریان با ارزش است. در یک محیط کسب و کار رقابتی، کارآفرینانی که از قدرت یک کتاب استفاده می‌کنند، می‌توانند حضور حرفه ای خود را برای موفقیت بیشتر و تحقیق بیشتر قرار دهند.

در پایان، یک کتاب چیزی بیش از مجموعه ای از صفحات پر از کلمات است. برای کارآفرینان، این بستری است برای نشان دادن تخصص خود، به اشتراک گذاشتن دیدگاه منحصر به فرد خود، ارتباط با مشتریان با ارزش و متمایز کردن خود از رقبا. با این مزایای بلندمدت، واضح است که یک کتاب می تواند ابزاری قدرتمند یک کارآفرین برای جذب مشتریان با ارزش باشد.