رهبری اثربخش در کسب وکار
آیا تابهحال مدیر بدی داشتهاید؟ شخصی که از همه انتقاد میکند، از گوش دادن امتناع میورزد و تمام اعتبار کار شمارا میگیرد؟
یا مدیری که نمیتواند تصمیم بگیرد، چطور؟ آنها در مورد همهچیز تجدیدنظر میکنند، دستورالعملهای روشنی نمیدهند و سپس همه را خرد میکنند؟
این نوع رهبران زندگی و کار را سختتر میکنند. و اینها فقط چند مورد از نمونههایی است که منجر به رهبری اثربخش نمیشوند.
ناامیدکننده است، زیرا رهبری هر جنبهای از جهان ما را شکل میدهد. اگر مردم همکاری نکنند تمدن نمیتواند وجود داشته باشد.
اما این تنها زمانی اتفاق میافتد که در مورد کاری که انجام میدهیم، توافق کنیم.
رهبران افرادی هستند که همه ما را مدیریت میکنند. و وقتی مهارتهای رهبری کم باشد، همه رنج میبرند.
بسیاری از سبکهای رهبری مؤثر وجود دارد. اما بهترین رهبران دارای برخی اصول مشترک هستند.
میتوانید از این اصول برای افزایش موفقیت تیم فروش یا کسبوکار خود استفاده کنید و زندگی خود را بسیار بهتر کنید.
برای تمرین رهبری حتی نیازی نیست که مسئول باشید.
اگر فریلنسر یا کارمند هستید، مهارتهای رهبری مؤثر میتواند به شما کمک کند تا در کارتان بهتر شوید و جلو بیفتید.
این مهارتها حتی میتوانند زندگی شخصی شمارا بهبود بخشند!
بیایید بررسی کنیم که چگونه رهبری مؤثر میتواند رمز موفقیت شما باشد.
نشانههایی وجود دارد که میگویند، شما نیاز به تقویت رهبری خود دارید
شما میتوانید در مورد رهبری یک گروه، در نحوه احساس و تعامل اعضای آن چیزهای زیادی بگویید.
رهبران بزرگ، فرهنگهای بزرگی را ایجاد میکنند که مردم از عضویت در آنها لذت میبرند.
اشتیاق قوی وجود دارد و کارها انجام میشود.
وقتی اشتباهات یا شکستها اتفاق میافتد، آنها به لحظات یادگیری تبدیل میشوند.
بهاینترتیب، همه دفعه بعد میتوانند بهتر عمل کنند.
وقتی افراد بهطور منظم احساس ناامیدی و خستگی میکنند، معمولاً مشکلات رهبری وجود دارد.
دو مورد از رایجترین زمینههای مشکل، عدم پاسخگویی و ارتباطات ضعیف است.
عدم پاسخگویی
توماس پین میگوید: “به فردی که خود را در برابر هیچکس مسئول نمیداند، نباید اعتماد کرد.”
یکی از اصول اساسی موفقیت هارو اکر این است که، حرف شما باید به قانون تبدیل شود.
رهبرانی که به قول خود عمل نمیکنند، پاسخگو نیستند و مطمئن نیستند که دیگران از آنها پیروی میکنند، درنتیجه اعضای گروه نمیتوانند به یکدیگر اعتماد کنند.
این سردرگمی زیادی ایجاد میکند. مشکلات ایجاد میشوند و همهچیز از دست میرود.
همه شخص دیگری را مقصر میدانند. ممکن است افراد برای انجام وظایف خود با مشکل روبرو شوند، یا حتی ممکن است ندانند که چهکارهایی باید انجام شود!
درنتیجه، هر دقیقه یک بحران جدید به وجود میآید.
فشار مداوم برای دویدن با سرعت کامل یا خاموش کردن آتش بعدی وجود دارد، بنابراین همه خسته و ناامید میشوند.
همهچیز بیش ازآنچه باید، زمان و انرژی میگیرد. بنابراین فرصتی برای فهمیدن نحوه انجام کارها بهطور مؤثر وجود ندارد.
استرس داشتن در ساعتهای طولانی، روزبهروز، میتواند باعث از بین رفتن بهرهوری، اشتیاق و حتی سلامتی شود.
علت دیگری که رهبران میتوانند در مسئولیتپذیری شکست بخورند، تمرکز بر منافع خودشان با هزینه اعضای گروه یا منافع سازمان است.
بهعنوانمثال، مدیرعامل سابق سیرز، ادی لمپرت سالها موردانتقاد قرار گرفت که فقط به سود سهامداران تمرکز کرده و نیازهای مشتریان و کارمندان را نادیده گرفته است.
در پی ورشکستگی اخیر سیرز، از لامپرت به دلیل بازپرداخت “میلیاردها دلار ارزش غارتشده از شرکت” شکایت شده است.
ارتباطات ضعیف
وقتی ارتباطات ضعیف باشد، اطلاعات مهم اغلب نامشخص یا مفقود هستند. سو ء تفاهم و اختلافنظر معمول میشود.
و کارکنان اغلب نمیدانند که اهداف واقعی چیست و چگونه برای دستیابی به آنها باید تلاش کنند.
یک رهبر لازم نیست سازماندهی و به اشتراکگذاری اطلاعات را بر عهده داشته باشد.
اما اگر برای به اشتراکگذاری اطلاعات شخصی وجود ندارد،
شما با یک جلسه کمیته فرعی پنجنفره باید تصمیم بگیرید که هرکس مسئول به اشتراکگذاری چه نوع اطلاعاتی هست.
سبک ارتباطی همچنین میتواند مشکلاتی را ایجاد کند.
بهعنوانمثال، اگر رهبران انتقاد یا تحقیر کنند، دیگران ممکن است آنها را کپی کنند.
این یک محیط اسفبار است که در آن هیچکس نمیخواهد با کسی صحبت کند.
احترام گذاشتن فقط یک نقطه شروع است.
همچنین برای رهبران مهم است که درک کنند مردم روشهای مختلفی برای صحبت کردن دارند.
برخی از افراد تمایل به تحلیلی بودن دارند، درحالیکه دیگران بیشتر شهودی هستند.
وقتی رهبران راهی برای رفع این اختلافات پیدا نمیکنند، انجام هر کاری دشوار است.
بنابراین میبینید که رهبری ضعیف یک فرهنگ ضعیف ایجاد میکند، اما این به معنای واقعی چیست؟
اگر بخواهید به همین شیوه ادامه دهید، چقدر باید هزینه پرداخت کنید؟
چرا باید توسعه رهبری را در اولویت قرار دهید؟
اگر به مسائل رهبری رسیدگی نشود، آنها میتوانند انواع مشکلات را ایجاد کرده و از کنترل خارج شوند.
برخی از این مشکلات عبارتاند از:
1- استرس و دلسردی
درنتیجه رهبری ضعیف، انگیزه و درنتیجه بهرهوری کاهش مییابد.
وقتی بهرهوری و کارایی در حال کاهش است، هزینه همهچیز بیشتر میشود.
پروژهها بهموقع به پایان نمیرسند و مشکلات حلنشده باقی میمانند.
وقتی این اتفاق در کسبوکار شما میافتد، ممکن است احساس سراسیمگی کنید، مانند اینکه هیچ حمایتی ندارید.
ممکن است احساس کنید، تیمتان شمارا دنبال نمیکنند. اما ممکن است تیمتان در تغییر اوضاع احساس ناتوانی کنند.
مشتریان کاهش کیفیت را متوجه میشوند و احساس ناامیدی میکنند. آنچه را که به آنها وعده دادهشده است دریافت نمیکنند.
بنابراین فروش کاهش مییابد و روشهای حفظ مشتری تغییر میکنند.
در مورد سیرز، لمپرت از سرمایهگذاری در فروشگاههای خود، خودداری کرد و در عوض از بودجه برای خرید سهام خود استفاده کرد.
و فروش سالها بهطور مداوم کاهش یافت. زیرا چه کسی میخواهد از یک فروشگاه زشت و قدیمی که همه در آن ناراضی هستند، خرید کند؟
2- ایجاد فشار مالی
درنتیجه رهبری ضعیف، درآمد و سود کاهش مییابد و درنتیجه اهداف مالی از دست میرود.
کمبود پول دستیابی به اهداف یا ایجاد تغییرات را دشوارتر میکند.
این تجارت تلاش میکند تا سر خود را بالاتر از آب نگه دارد، چه رسد به اینکه رشد کند.
در مثال ما: لمپرت شروع به فروش داراییهای اصلی شرکت فقط برای تأمین هزینههای عملیاتی روزانه کرد.
اگر صاحب مشاغل کوچکی هستید، این نوع شرایط میتواند شمارا در قیدوبند بیندازد.
شما نمیتوانید پولی را که میخواهید به دست آورید.
اما اگر میخواهید خارج شوید، میتواند برای شما هزینه داشته باشد.
ممکن است درفروش کسبوکارتان به مشکل بربخورید، زیرا ساختار آن برای سرمایهگذاری، مناسب نیست.
3- فروپاشی یا سقوط سیستم
هر چیزی که رشد نکند، میمیرد، مگر اینکه چیزی تغییر کند. احتمالاً نوعی خرابی ایجاد خواهد شد.
مشاغل در حال ناپدید شدن و بخشها در حال تعطیل شدن هستند.
سیرز دو جنگ جهانی، رکود اقتصادی و حتی ظهور تجارت الکترونیکی را پشت سر گذاشته بود.
رهبری بد درنهایت باعث کشته شدن تجارت وی شد.
کسبوکارهای بزرگ از طریق رهبری مؤثر رشد میکنند.
اگر رهبری ضعیف بهمثابه آتش زدن کل پسانداز زندگی شماست، خبر خوب این است که رهبری عالی میتواند ازنظر مثبت، نتایج قابلتوجهی برای شما به همراه داشته باشد.
نتایج رهبری اثربخش در کسبوکارتان عبارتاند از:
کارکنانتان شادتر میشوند، خلاقیت و همافزایی آنها افزایش مییابد.
رهبری مؤثر، محیطی از ایمنی، خلاقیت و مثبتگرایی را ایجاد میکند.
مردم از همکاری مشترک لذت میبرند و احساس وفاداری و تعلق میکنند. روحیه و اعتمادبهنفس بالا میرود.
اعضای گروه میدانند چه اتفاقی میافتد و نقش هر یک چیست.
این به آنها امکان میدهد در صورت لزوم برای انجام کار به اطلاعات دسترسی داشته و آنها را به اشتراک بگذارند.
بهرهوری افزایش مییابد و هزینهها کاهش مییابد.
وقتی مردم احساس ارزشمندی میکنند، بیشتر درگیر کار میشوند.
همه بهتر یکدیگر را درک میکنند و برای بهبود امور یکدیگر و گروه همکاری میکنند.
آنها ایدههای جدیدی برای کاهش هزینه، سادهسازی کار و خدمات به مشتری ارائه میدهند.
انگیزه و اشتیاق شدیدتر به این معنی است که مشکلات سریعتر و بهتر حل میشوند.
یک گروه مثبت باعث بهبود کیفیت زندگی و کار برای همه میشود.
منجر به افزایش سود و رشد شرکت میشوند
با بهبود سیستمها و کاهش هزینهها، سود میتواند جهش یابد. و این فقط به معنای پول نیست.
هر چیزی که امیدوارید برنده شوید، رهبری عالی به شما کمک میکند تا از آن بیشتر بهرهمند شوید.
این ممکن است شامل شهرت، حسن نیت و فرصتهای جدید باشد.
رهبران مؤثر در ایجاد پیشرفت مداوم، تلاش میکنند.
آنها ایدههای جدید را آزمایش میکنند و نتایج را پیگیری میکنند تا به موفقیت برسند.
درنتیجه، سازمان میتواند رشد و توسعه یابد.
بهعنوان نقطه مقابل فاجعه سیرز، یک خردهفروش دیگر با تمرکز در ارائه رهبری عالی به موفقیت باورنکردنی دستیافته است.
بهعنوانمثال، فروشگاه کانتینر به مراقبت از کارمندان و مشتریان خود افتخار میکند.
آنها حقوق و مزایای بیشتری نسبت به شرکتهای مشابه میدهند.
و در طی رکود بزرگ سال 2008، درحالیکه دیگران مردم را چپ و راست اخراج میکردند، روشهای خلاقانهای برای جلب مردم به کار، پیدا کردند.
این باعث ایجاد وفاداری و تعامل عظیمی میشود و نتایج نشان میدهد.
آنها در سال 2013 دارای IPO بسیار موفقی بودند و بهطور مداوم در میان شرکتهای برتر ایالاتمتحده برای کار قرار میگیرند.
رهبری اثربخش چگونه است؟
رهبری مؤثر شامل نگرش و ویژگیهای خاص است.
اینها در کنار هم به شما کمک میکنند تا دیگران را برای انجام کار و بهترین بودن راهنمایی کنید.
بنابراین سازمان بهعنوان یک شرکت و همچنین افراد درگیر در آن سود میبرند.
نگرش رهبران چگونه بر موفقیت آنها تأثیر میگذارد
رهبران ضعیف یا بسیار قوی هستند یا بسیار ضعیف.
افراد قدرتمند بر دیگران مسلط میشوند و برای رسیدن به مقصد خود از زور استفاده میکنند.
آنها با ترس و انتقاد حکومت میکنند. و مردم را عصبانی میکنند.
اگر آنها موفق باشند، کوتاهمدت است. زیرا در محیط، سمی عاطفی ایجاد میشود و معمولاً اهداف آنها را تضعیف میکند.
رهبران فقیر غالباً با انتقادات سنگین و حتی اقدام قانونی (مانند لمپرت) روبرو میشوند.
رهبران ضعیف میتوانند برای تصمیمگیری روشن، مبارزه کنند.
آنها افراد را بهطور مؤثر راهنمایی نمیکنند و یا آنها را مسئول اقدامات خود میدانند.
آنها اعتمادبهنفس ایجاد نمیکنند و احترام نمیگذارند.
رهبران خوب باعث میشوند مردم کارها را به روش خود انجام دهند و آنها کار خود را انجام دهند.
آنها تصمیمات دشواری میگیرند و آنچه را که فکر میکنند برای سازمان بهتر است، انجام میدهند.
اما اغلب آنها به مردم انگیزه نمیدهند و یا وفاداری کسب نمیکنند.
آنها ممکن است با احترام اساسی با مردم رفتار کنند، اما احتمالاً خیلی نزدیک نخواهند شد یا از افراد خلاق دعوت نمیکنند.
آنها ممکن است فاقد بینش باشند و یا توانایی تفکر خارج از چارچوب نداشته باشند.
بنابراین آنها نمیتوانند سازگار شوند و فرصتهای رشد را از دست میدهند.
رهبران بزرگ به مردم خود علاقه فعالی نشان میدهند.
افراد این رهبران علاقه جدی به رهبر خود و همچنین موفقیت گروه دارند.
این رهبران به دیگران کمک میکنند تا رشد و نمو پیدا کنند.
هر کس این فرصت را دارد که بهترین روشهای خاص خود را برای حمایت از اهداف تیم ارائه دهد.
رهبری مؤثر در عمل چگونه است؟
حال بیایید برخی از ویژگیهای اصلی رهبران ستاره راک را بررسی کنیم.
اینگونه است که از آنها مشتاقانه خرید میشود و فضای اعتماد، فداکاری و نبوغ را ایجاد میکنند. ویژگیهای رهبران اثربخش عبارتاند از:
یکی از کارهایی که رهبران موفق انجام می دهند بازخورد صادقانه در کار تیمی هست. که بسیار مهم هست.
1- داشتن ارتباطات باز و روشن
رهبران مؤثر، استادان ارتباطات هستند. آنها درباره دیدگاهها و ایدههای خود قاطعانه عمل میکنند.
و آنها از زبان شفاف و مشخصی برای اطمینان از درک شدن ایدههایشان استفاده میکنند.
آنها همچنین میدانند که همه پاسخها را ندارند. آنها خود را با افراد باهوش احاطه میکنند.
و آنها همچنان قابلدسترسی هستند تا مردم با ارائه ایدههای عالی خود احساس راحتی کنند. رهبران عالی میدانند که چگونه گوش دهند.
2- داشتن تمرکز و اولویتبندی
برخی از بزرگترین تغییرات تجاری در تمام دوران اتفاق افتاده است. زیرا رهبران جدید واردشده و تلاشهای شرکت را دوباره متمرکز کردند.
وقتی استیو جابز در سال 1997 به اپل پیوست، بیشتر خط تولید آنها را رد کرد.
جابز این شرکت را در آستانه ورشکستگی تشخیص داد و سپس آن را در مسیر جدید خود قرارداد.
والتر آیزاکسون، زندگینامه نویس، به نقل از جابز گفت: “تصمیمگیری در مورد عدم انجام کار بهاندازه تصمیمگیری در مورد کار مهم است.”
تحت هدایت استیو جابز، این شرکت تلاشهای خود را ساده کرد.
آنها روی چند محصول اصلی و خدمات متمرکز شدند و خیلی زود به یکی از شرکتهای با رشد سریع در کشور تبدیل شدند.
چه اتفاقی افتاد؟ در سال 2018، اپل اولین شرکت آمریکایی بود که به ارزش 1 تریلیون دلار رسید.
3- داشتن صداقت
رهبرانی که صداقت دارند، اعتماد بیشتری را برانگیخته و بهعنوان الگویی برای پیروان خود عمل میکنند.
کار باصداقت به معنای صادق بودن با خود و افرادی است که با آنها کار میکنید.
شما بر نقاط قوت خود تمرکز میکنید و محدودیتهای خود را میدانید. و به اشتباهات خود اعتراف میکنید.
این همچنین به معنای داشتن برخی از شفافیتها در مورد خود و سازمان است.
بهعنوانمثال، برخی از صاحبان مشاغل سیاست “کتابباز” دارند.
آنها بهطور مرتب اطلاعات مالی را با کارمندان به اشتراک میگذارند و نشان میدهند که آنها چگونه در کارهایی سرمایهگذاری میکنند که به سود همه است.
بهاینترتیب همه احساس میکنند که شامل این امر میشوند. بنابراین آنها میخواهند بیشتر کمک کنند.
4- تقدیر و تشویق میکنند
“هیچچیز مانند استفاده از کلمات تشکرآمیز، باعث الهام و آرامش در مردم نمیشود.
من و شما ممکن است بهزودی کلمات تشویق و تشکر را که اکنون میگوییم، فراموش کنیم.
اما شخصی که با او صحبت کردهایم ممکن است آنها را ارزشمند بداند و آنها را در طول زندگی تکرار کند. ”
دیل کارنگی: چگونه دوستی پیدا کنیم و مردم را تحت تأثیر قرار دهیم
مردم فقط قدردانی را دوست ندارند. آنها گرسنه آن هستند. و اگر میتوانید آن را به روشی صادقانه ارائه دهید، آنها بیشتر از شما خوششان میآید و به شما اعتماد میکنند.
آنها تمایل بیشتری به گوش دادن خواهند داشت و کارهای بهتری انجام میدهند.
تصادفی نیست که کلمه “قدر” نیز به معنی “افزایش ارزش” است.
وقتی برای دیگران ارزش قائل هستید، میزان ارزشمندی آنها برای شما افزایش مییابد و احساس ارزشمندی آنها را افزایش میدهید.
و آنچه واقعاً عالی است این است که آنها برای تأمین این ارزش، بیشتر تلاش خواهند کرد.
5- ایجاد انگیزه و پاسخگویی
تعریف و تمجید میتواند کمک زیادی به ایجاد انگیزه در افراد کند. اما وقتی افراد اشتباه میکنند یا پیگیری نمیکنند، چه میشود؟
رهبران مؤثر میدانند که چگونه به افراد مسئولیت بدهند.
رهبران بزرگ پاداشهای مشخصی را برای عملکرد عالی ارائه میدهند. و عواقبی را برای کارهای نامناسب ایجاد میکنند.
اما لزوماً این شرایط را دیکته نمیکنند. آنها با مردمشان صحبت میکنند و زودتر از موعد هماهنگی انجام میدهند.
بهاینترتیب همه میدانند چه نقشی دارند و چه انتظاری از آنها دارند.
رهبران بزرگ همچنین به تیم خود پاسخگو هستند. آنها به قول خود احترام میگذارند، وعدهها را دنبال میکنند و اشتباهات را برطرف میکنند.
آنها از همان استانداردها (یا بالاتر!) برخوردارند که دیگران به آن پایبند هستند.
5- چالشها را مدیریت میکنند
هر تغییری در کسبوکار و بازار میتواند چالشهایی ایجاد کند. گاهی اوقات، باوجود برنامهریزی و تلاش زیاد، نتایج تحقق نمییابند.
رهبران مؤثر وقتی اشتباه پیش میروند، دمدمیمزاج نمیشوند. آنها حضور مثبت دارند و تلاش میکنند تا مشکلات را به فرصت تبدیل کنند.
آنها همچنین تعارضاتی را بین پیروان خود گسترش میدهند، که ممکن است زمانی اتفاق بیفتد که افراد دیدگاه یا سبککار متفاوتی داشته باشند.
رهبران ارشد مانند نیک فیوری در فیلم انتقام جویان، که یک سری از شخصیتهای نامناسب را به یک تیم مبارزه نخبه تبدیل کرد، عمل میکنند.
رهبران برجسته به مردم کمک میکنند اختلافات را حل کنند و بهترین راههای همکاری را پیدا کنند. بنابراین آنها میتوانند جهان وحشتناک را نجات دهند.
6- نوآوری مسئولانه دارند
اگر میخواهید سازمان شما رشد کند، باید نوآوری را بپذیرید.
رهبرانی که به پرورش نوآوری میپردازند، میتوانند پاداشهای زیادی به دست آورند و از دوام شرکت خود اطمینان حاصل کنند.
اما از طرف دیگر، ایدههای جدید قبل از اینکه منابع زیادی به آنها اختصاص یابد، نیاز به آزمایش دارند. رهبران عالی از ایدههای جدید استقبال میکنند.
در هر مقام و رتبهای که هستید، رهبری کنید
برای داشتن هر یک از این صفات لازم نیست که یک رهبر رسمی باشید.
هر زمان که دو یا چند نفر باهم تعامل داشته باشند، جای رهبری وجود دارد. شما میتوانید همکاران، همسرتان، همسایگان خود را … حتی رئیس خود را رهبری کنید!
به خاطر بسپارید که مثبت بمانید و گوش دهید، و آنجایی که شایسته است اعتبار دهید. قدردانی کنید و پاسخگو باشید (به روش خوب)
و هر زمان که افراد لغزش پیدا میکنند، شما فقط با حفظ خونسردی و بزرگمنشی رهبری کنید.
راه خود را برای کسب ثروت در کسبوکار باز کنید
برای اداره مشاغل شخصی خود، برای موفقیت حتی در سطح متوسط، به رهبری مؤثر نیاز دارید. و ایجاد نوعی کسبوکار، که شمارا ثروتمند کند، بسیار ضروری است.
اگر این هدف شماست، باید بتوانید روی دیگران حساب کنید تا امور را برای شما مدیریت کنند، این بدان معناست که شما نیاز به سیستم سازی و تفویض اختیاردارید.
ایجاد انگیزه و توانمندسازی تیم خود برای اداره همه امور به شما امکان میدهد، کارهای مهمتری را انجام دهید.
هنگامیکه کسبوکار شما بدون مشارکت شما بتواند بهراحتی کار کند، شما به سطح بالایی از رهبری کونگفو رسیدهاید.
بهاینترتیب ثروتمند میشوید و نفوذ خود را در جهان افزایش میدهید. از همه مهمتر شما قادر خواهید بود از زندگی، بهدلخواه خود لذت ببرید.
اهداف شما هرچه باشد، توسعه مهارتهای قدرتمند رهبری، به شما در دستیابی به آنها کمک میکند.
نوشتهای از تی هارو اکر