بازاریابی عصبی چیست

بازاریابی عصبی چیست؟

قدمت همه شاخه‌های بازاریابی یکسان نیست به طوری که برخی از شاخه‌های بازاریابی جدید هستند و اساسا در سال‌های قبل استفاده‌ای نداشته‌اند. بازاریابی عصبی هم یکی از همین شاخه‌های بازاریابی جدید است که این روزها کاربر زیادی پیدا کرده‌ است. در این مطلب از سری مقالات بازاریابی آژانس توسعه کسب و کار باران به بررسی کامل این شاخه از بازاریابی می‌پردازیم.

بازاریابی عصبی (نورومارکتینگ) چیست؟

بازاریابی عصبی به کمک تفسیر امواج مغری توسط فناوری‌های EEG و FMI سعی می‌کند فروش شما را بیش‌تر کند. البته فروش بیش‌تر به کمک بازاریابی مستقیم نیازمند تحلیل برخی داده‌ها است که شاید این تحلیل نیاز به وجود یک کارشناس داشته باشد. معمولا دانشمندان به کمک جدیدترین تکنولوژی‌ها سعی می‌کنند فروش شرکت‌ها و برندها را افزایش دهند. تکنولوژی مورد استفاده نورومارکتینگ نوعی عکس‌برداری‌های مغزی است که سعی می‌کند دلیل و تصمیم مشتریان در مورد عوامل محرکه را بفهمند و اقدامات مورد نیاز یک مشتری برای خرید را بهتر درک کنند.

تاریخچه بازاریابی عصبی

همان طور که گفته شد نورومارکتینگ یکی از جدیدترین شاخه‌های بازاریابی است و جدید بودن آن به این معنا است که نسبت به دیگر شاخه‌های بازاریابی دیرتر معرفی شده است. این شاخه از مارکتینگ در سال ۲۰۰۲ توسط یک استاد بازاریابی هلندی معرفی شد، اما تحقیقات اولیه این بازاریابی به سال ۱۹۹۰ برمی‌گردد.

 

قوانین بازاریابی عصبی

نورومارکتینگ هم مانند هر بازاریابی دیگر قوانینی دارد که در ادامه این موارد را بررسی می‌کنیم:

  • از ضمیر “ما” استفاده کنید و همچنین از شرکت خودتان زیاد صحبت نکنید.
  • سریع به اصل مطلب بروید و حاشیه‌پردازی نکنید.
  • تصویرسازی کنید و ویژگی‌های محصول و خدمت‌تان را به شکلی درست به مشتری نشان دهید.
  • محصول و ویژگی‌هایش را به صورت قابل درک و ملموس ارائه دهید.
  • ابتدا و انتهای تبلیغ محصولات‌تان را جذاب تهیه کنید؛ چرا که بیش‌تر مردم به اول و آخر تبلیغ بیش‌تر دقت می‌کنند.
  • از احساسات استفاده کنید چرا که تعجب، خنده، ترس و… باعث ماندگاری در ذهن مخاطب می‌شود.

دلیل برتری بازاریابی عصبی نسبت به بازاریابی سنتی

بسیاری از کارشناسان عقیده دارند که استفاده از بازاریابی سنتی دیگر جواب‌گو نیست و برای رسیدن به یک فروش موفق باید از تکنیک‌های بازاریابی جدید استفاده کرد. نورومارکتینگ هم یکی از همین روش‌هایی است که کمک می‌کند شما بتوانید فروش بیش‌تری داشته باشید. مزایای این شیوه از مارکتینگ نسبت به بازاریابی سنتی زیاد است اما در مقابل ممکن است ضعف‌هایی هم وجود داشته باشد. در ادامه چند مورد از دلایل برتری آن نسبت به بازاریابی سنتی را بررسی می‌کنیم.

  • توجه به تک‌تک نیازها و خواسته‌های مشتری
  • تحت تاثیرقراردادن مشتری به کمک پاسخ‌های احساسی و ناخودآگاه
  • بررسی دقیق میزان رضایت‌مندی مشتری از محصول یا خدمت
  • اندازه‌گیری دقیق واکنش‌های احساسی مصرف‌کننده محصول
  • محاسبه دقیق اثرات عمده تغییرات محصول یا خدمت

کاربرد نورومارکتینگ در تبلیغات و بازاریابی

نورومارکتینگ در دنیای تبلیغات امروز کاربردهای بسیار گسترده‌ای دارد که حتی در برخی از موارد این کاربردها یکسان نیستند. برای مثال ممکن است یک شرکت بازاریابی عصبی را به هدف فروش بیش‌تر به کار بگیرد اما شرکت دیگری در کنار رسیدن به فروش بیش‌تر به دنبال موارد دیگری هم باشد. تمامی این موضوعات بستگی به هدف آن برند یا مجموعه دارد. اما به هر حال بسیاری از کاربردهای این نوع بازاریابی بسیار پرکاربرد است که در ادامه آن‌ها را بررسی کرده‌ایم.

  • استفاده از نتایج در تحقیقات بازار
  • استفاده از نتایج در طراحی محصول و بسته‌بندی
  • استفاده از نتایج در شیوه قیمت‌گذاری و تخفیف‌ها ( استراتژی تخفیف برای فروش بیشتر )
  • استفاده از نتایج در نوع تم و چیدمان فروشگاه یا سایت
  • استفاده از نتایج در ارائه خدمات به مشتری
  • استفاده از نتایج در تبلیغات

 

تکنیک‌های بازاریابی عصبی

معمولا تمام شاخه‌های بازاریابی تکنیک‌ها و روش‌های منحصر به فردی برای اجرا و پیاده‌سازی دارند. بازاریابی عصبی نیز درست مانند دیگر مدل‌های بازاریابی تکنیک‌های خاصی دارد که استفاده از آن‌ها نه تنها می‌تواند باعث بهتر اجرا شدن بشود بلکه می‌تواند موجب سریع‌تر انجام شدن فرآیند بشود. ۵ مورد از مهم‌ترین و پرکاربردترین تکنیک‌های بازاریابی در ادامه این مطلب ذکر شده است.

  • مشاهده رفتار مشتریان به کمک ردگیری چشمی
  • بررسی و تحلیل فعالیت‌های عصبی مغز مشتریان
  • بررسی حالت‌های مختلف صورت و نوع لبخند مشتریان
  • استفاده از حواس پنج‌گانه
  • استفاده از مباحث روان‌شناسی در تحلیل داده‌های به‌دست آمد

بازاریابی عصبی

مثال‌های کاربردی از نورومارکتینگ (بازاریابی عصبی) 

۱- اهمیت نگاه مخاطب 

تصاویر و ویدیوهایی که شامل نوزادان می‌شوند، برای مخاطبان بسیار جذاب هستند و تبلیغ‌کنندگان مدت‌هاست که سعی می‌کنند با استفاده از نمای نزدیک از چهره کودکان، فروش خود را افزایش دهند.

محققان دریافتند که وقتی چهره نوزاد نمایش داده می‌شود، بینندگان به جای محتوای تبلیغات، تمرکز بیشتری روی صورت کودک خواهند داشت و این به ضرر تبلیغ‌کنندگان است. با این حال، اگر نوزاد نگاه خود را به محصول یا متن معطوف کند، بیننده هم بر محتوای تبلیغاتی تمرکز می‌کند. درنتیجه، تبلیغ‌کنندگان متوجه شدند اگرچه چهره کودک در بین مصرف‌کنندگان محبوب است؛ اما باید دقت کنند که تمام توجه کودک به محصول موردنظر باشد.

۲- بسته‌بندی‌های تأثیرگذار در نورومارکتینگ

نظر همه ما به سمت بسته‌بندی‌های جذاب، جلب می‌شود و تبلیغ‌کنندگان هم می‌دانند که گاهی اوقات بسته‌بندی حتی از محتوایات داخل آن هم، مهم‌تر است.

برندهایی مانند Campbell و Frito-Lay از تصویربرداری عصبی برای طراحی بسته‌بندی مجدد خود استفاده کردند. در مطالعات آن‌ها؛ بسته‌بندی‌های مختلف در سه سطح پاسخ مثبت، منفی و خنثی و در رابطه با رنگ، متن و تصویر بسته‌ها، بررسی شد. این تحقیقات نشان داد که مشتریان به بسته‌بندی‌های براق پاسخ منفی نشان می‌دهند و نسبت به بسته‌های مات، دیگر پاسخ منفی نشان نمی‌دهند. پس Frito-Lay بسته‌بندی براق را حذف کرد و به ظاهر جدید و مات ادامه داد.

۳- در بازاریابی عصبی، رنگ مهم است

هنگام انتخاب رنگ به خاطر داشته باشید که ممکن است بر احساسات مشتریان بالقوه خود تأثیر بگذارید. رنگ‌ها می‌توانند طیف وسیعی از احساسات را برانگیزند. محققان با مطالعات پیوسته متوجه شدند که بین رنگ‌های خاص و احساسات رابطه وجود دارد.

استفاده موثر از رنگ‌ها، یک ابزار قدرتمند برای بازاریابی است. تعداد زیادی از شرکت‌ها از رنگ‌ها به نحو احسن استفاده کرده‌اند. متخصصان نورومارکتینگ که در زمینه رنگ و تبلیغات تخصص دارند، رنگ‌ها را به منظور استفاده مؤثر از آن‌ها، تقسیم کردند. به عنوان مثال، اگر مایل به جذب افراد حرفه‌ای هستید، رنگ آبی برای آن‌ها جذاب است.

مطمئن شوید که با نحوه استفاده از رنگ برای تأثیر بر رفتار خرید، آشنا هستید.

۴- نورومارکتینگ و کارایی تبلیغات 

برای سال‌های متمادی تصویربرداری از مغز صرفاً اندوخته‌ای برای کارهای علمی بود. با این حال، بازاریابی عصبی از پتانسیل باورنکردنی تصویربرداری fMRI استفاده کرده است تا به ما درباره رفتارهای انسانی و عادات مصرف کننده، بینشی را ارائه دهد. یکی از نمونه‌های استفاده از بازاریابی عصبی از fMRI، مقایسه کمپین‌های تبلیغاتی قبل از انتشار آن‌ها برای عموم مردم است.

در یک مطالعه خاص، سه تبلیغ مختلف برای خط تلفن موسسه ملی سرطان، توسط شرکت کنندگان مشاهده شد. کمپین تبلیغاتی که بیشترین میزان فعالیت مغز را در یک منطقه خاص به همراه داشت، منجر به تماس‌های بسیار بیشتری با خط تلفن شد. این رویکرد جدید راهی برای شناسایی کمپین‌های تبلیغاتی است که عملاً مردم را درگیر خود می‌کند.

fMRI دارای پتانسیل باور نکردنی برای تقویت استراتژی‌های بازاریابی، افزایش تعامل و اقدام است.

۵- ناتوانی در تصمیم‌گیری

گاهی اوقات، تحقیقات رفتار مصرف کننده بر خلاف چیزی است که ما قبلاً باور داشته‌ایم. یک مطالعه توسط دانشگاه کلمبیا نشان داد که انتخاب‌های زیاد ممکن است برای مشتریان احتمالی، بازدارنده باشد. به این شکل که اگر انواع مختلفی از محصولات مشابه کنار هم چیده شوند، توجه کمتری را به خودشان جلب می‌کنند.

بنابراین تنوع همیشه خوب نیست. انتخاب‌های زیاد مشتری را غرق کرده و کار او را سخت می‌کند. در مواردی تنوع کمتر نتیجه بهتری در فروش دارد.

۶- ارزیابی احساسات

از تجزیه‌وتحلیل پاسخ احساسی ERA حاصل از تصویربرداری EEG برای شناسایی واکنش احساسی فرد نسبت به یک محصول، تبلیغات و غیره استفاده می‌شود.

میزان مشارکت یا برانگیختگی احساس ما در رابطه با یک محصول، برای تبلیغ‌کننده ارزشمند است. به عنوان مثال، اگر مصرف‌کننده در پاسخ به محصول شما ناامیدی بالایی را تجربه کند، بدیهی است که مشکلی در رابطه با قابلیت استفاده از آن وجود دارد و باید برای رفع آن اقدام کنید. EEG ممکن است برای ارزیابی رضایت مصرف‌کننده مورد استفاده قرار گیرد.

۷- نگرانی برای از دست دادن و نقش آن در نورومارکتینگ (بازاریابی عصبی)

یکی از یافته‌ های جالب استفاده شده در بازاریابی عصبی این است که مردم واقعاً دوست ندارند چیزی از دست بدهند. مردم به همان اندازه که نگران هستند چه چیزی را به دست می‌آورند، نگران از دست دادن هم، هستند. به همین دلیل استراتژی‌ “تا تمام نشده، بخرید” بسیار موثر است.

وقتی انتخاب جایگزین به شکل ضرر مطرح شود، مشتری‌ها تمایل بیشتری به خرید پیدا خواهند کرد. به همین دلیل است که مفهوم فریمینگ (Framing) در بازاریابی عصبی اهمیت ویژه‌ای دارد. فریمینگ، شامل اطلاعات ارائه شده درباره محصول است. این روشی است که در تبلیغات برای جذب مشتری بیشتر استفاده می‌شود.

۸- تاثیر لنگر انداختن در نورومارکتینگ

اولین اطلاعاتی که مشتری از محصول شما کسب می‌کند اهمیت بسیاری دارد و روی تصمیمات بعدی او تأثیر می‌گذارد و رفتار خریدش را مشخص می‌کند. بازاریابی عصبی بخشی را در ساختار مغز کشف کرده است که مشخص می‌کند چطور تصمیم نهایی گرفته می‌شود. ما اغلب نمی‌توانیم محصولی را با ارزش ذاتی خودش ارزش‌گذاری کنیم و این کار را با مقایسه آن محصول با گزینه‌های دیگر انجام می‌دهیم.

یکی از کاربردهای با ارزش نورومارکتینگ یا بازاریابی عصبی، استفاده از همین تأثیر لنگر انداختن است. به عنوان مثال، فرض کنید دو هتل مختلف با شرایط و قیمت مشابهی به شما پیشنهاد می‌شود. کافیست یکی از این دو هتل، برای هر روز صبح یک فنجان قهوه رایگان برای شما در نظر بگیرد تا احتمال انتخاب شدندش توسط شما چند برابر شود.

در تبلیغات، از همین روش استفاده و شرایطی فراهم می‌کنند که کاربر به سمت انتخاب مورد نظر کشیده شود.

۹- نیاز به سرعت در نورومارکتینگ

بازاریابی عصبی برای تشخیص تمایل مشتری‌ها کارایی دارد. شرکت‌ها اغلب تلاش می‌کنند حس امنیت را برای کاربر به تصویر بکشند. با این حال، این نظر وجود دارد که مشتری‌ها به دنبال سرعت و بهره‌وری هستند. پِی‌پال تحقیقاتی را در این زمینه انجام داده و مشخص کرده است که دادن وعده راحتی بیشتر از امنیت برای کاربران اهمیت دارد. آن‌ها از این اطلاعات استفاده کرده و فروشندگان بیشتری به سرویس پرداخت آنلاین خود اضافه کردند. این کار برای تأکید بر سرعت انجام سرویس آنلاین انجام شد.

به نظر می‌رسد ایجاد امنیت، فروش محصولات را بیشتر می‌کند؛ اما اینطور نیست! در تبلیغات روی سرعت و کارآمدی محصولاتتان مانور دهید و نتیجه را مشاهده کنید.

۱۰- افشای پاسخ‌های پنهان در بازاریابی عصبی

همانطور که پیش از این گفتیم برای مشاهده نتیجه یک آگهی تبلیغاتی، می‌توان از EEG استفاده کرد. همچنین می‌توان از گروه‌هایی که این کار را انجام می‌دهند استفاده کرد. این گروه‌ها به گروه تمرکز معروف هستند و کارشان نظر دادن درباره موضوعی است که مطرح می‌شود.

یک شرکت تولید کننده پفک، پس از ساخت آگهی تبلیغاتی جدید این کار را انجام داد. تبلیغ به این صورت بود که خانمی برای شوخی با دوستش به جای پودر لباس‌شویی، در شستشوی لباس‌های سفید دوستش از پفک استفاده می‌کند. گروه تمرکز درباره این تبلیغ نظر منفی داشتند. روی همان افراد تشکیل دهنده گروه تمرکز تست EEG هم انجام شد. نتیجه این بود که آن‌ها برعکس آنچه از خود بروز دادند، تبلیغ را دوست داشتند! این افراد صرفاً اعلام کردند که تبلیغ را دوست ندارند تا از نظر دیگران مردم‌آزار به نظر نرسند.

بازاریابی عصبی می‌تواند پاسخ‌های پنهان ولی واقعی را افشا کند.

۱۱- تاثیر جایزه و تنبیه در نورومارکتینگ (بازاریابی عصبی)

حتی در بازی‌های کامپیوتری هم از اصول روانشناسی استفاده می‌شود؛ خصوصاً در نظر گرفتن جایزه و تنبیه برای بازیکن. با این کار، بازی درگیر کننده‌تر و باعث می‌شود بازیکنان میل به بیشتر بازی کردن داشته باشند. با در نظر گرفتن جایزه‌های بهتر و بزرگتر، دوپامین بیشتری در مغز ترشح می‌شود. دوپامین انتقال دهنده قوی عصبی است و باعث به وجود آمدن حس لذت می‌شود.

نتیجه این بخش کوتاه است. محصول شما هرچه که هست، کاری کنید که کاربر از آن لذت ببرد، دوباره به سمتش برود.

۱۲- آزمایش نمونه‌های اولیه

تبلیغات به طور واضحی در تعیین رفتار کاربر تأثیر دارد. با این حال، طراحی خود محصول هم اهمیت زیادی دارد. به عنوان مثال، کمپانی خودروسازی هیوندای از EEG برای آزمایش نمونه‌های اولیه طراحی شده استفاده کرد. آن‌ها با بررسی واکنش مغز، تعیین کردند که کدام یک از طرح‌های اولیه حس بهتری در کاربر ایجاد می‌کند و در واقع باعث می‌شود تمایل به خرید آن محصول داشته باشد.

۱۳- قیمت‌گذاری درست با کمک بازاریابی عصبی

قیمت‌گذاری درست محصولات همیشه مسأله مهمی بوده است. همه ما می‌دانیم که روش قیمت گذاری ۹۹۹ هزار تومان به جای یک میلیون تومان یک روش تبلیغاتی است. اما آیا این روش نتیجه خوبی هم دارد؟

تحقیقات جدید نشان می‌دهند که این روش قدیمی دیگر جواب نمی‌دهد. یکی از این تحقیقات که بر مبنای بازاریابی عصبی انجام شده نتیجه جالبی را نشان می‌دهد. شکل‌های گرد در تصمیم‌گیری‌های احساسی نتیجه بهتری دارند. اما در سوی دیگر، شکل‌های پیچیده‌تر در تصمیم‌گیری‌های منطقی نتیجه بهتری را نشان می‌دهند.

نتایج ارائه شده، نشان می‌دهد که اعداد پیچیده‌تر (مثل ۹۹۹ هزار تومان) مغز را بیشتر درگیر می‌کنند. با این حساب، روش قیمت‌گذاری را به کمک نورومارکتینگ تعیین کنید. برای محصولاتی که نیاز به تصمیم‌گیری عاطفی دارد اعداد گرد شده و محصولاتی که نیاز به تصمیم‌گیری منطقی دارند از اعدادی گرد نشده استفاده کنید.

۱۴- قالب وبسایت

روش‌های نورومارکتینگ (بازاریابی عصبی) به طراحی قالب وبسایت هم راه پیدا کرده‌اند. از رنگ گرفته تا شکل قالب، اندازه نوشته‌ها و هر بخش دیگر. به عنوان مثال، تأیید شده که استفاده از گواهی‌نامه‌های دریافتی در وبسایت و نمایش دادن آن‌ها به کاربر اعتماد او را بیشتر کرده و حس مثبتی ایجاد می‌کند.

۱۵- عنوان‌های فراموش نشدنی

عنوان هر محصول، اولین چیزی است که کاربر مشاهده می‌کند. عنوان باید جلب توجه کند! روش بازاریابی جدیدی به نام عنوان هیپوکامپی شکل گرفته است. هیپوکامپ بخشی از مغز و مرکز یادگیری است. پژوهشگران ثابت کرده‌اند که وقتی جمله‌ای آشنا را با اندکی تغییر می‌شنویم، هیپوکام فعال می‌شود و در نتیجه آن، توجه ما جلب می‌شود.

۱۶- برندسازی صوتی

یک موسیقی قدیمی و پر خاطره، یا یک ارکستر معروف؟ برندهای بزرگ همیشه از حس موسیقی برای ساخت تصویری از برند خود در ذهن مشتری استفاده می‌کنند. اما این موسیقی باید به درستی و متناسب با حسی که می‌خواهیم در مخاطب ایجاد کنیم انتخاب شود.

۱۷- انتخاب فونت مناسب

ترجیح سادگی، روحیه معمول انسان است. با همین منطق، مردم فونت‌های ساده و خوانا را برای متن‌ها ترجیح می‌دهند. هرچند در مواردی، استفاده از فونت‌های خاص با ظاهری متفاوت مناسب‌تر است. چرا که توجه بیشتری جلب می‌کند و خود می‌تواند نوعی برندسازی باشد. کمپانی‌های بزرگ فونت اختصاصی خود را طراحی می‌کنند. یک نمونه شناخته شده، کوکاکولا است. فونت طراحی شده برای برند این کمپانی خوانایی بالایی ندارد و پیچیده است. اما با استفاده درست، نتیجه بسیار خوبی از خود نشان داده است و همه این فونت را می‌شناسند!

سخن پایانی: برندسازی موفق متکی بر ارتباط عاطفی و نورومارکتینگ است

ایده اصلی پشت بازاریابی عصبی این است که مردم آنچه را که انجام می‌دهند، نمی گویند و آنچه را که می‌گویند؛ انجام نمی‌دهند. فقط به این دلیل که اکثر قریب به اتفاق انتخاب‌های ما ناخودآگاه انجام شده است. نورومارکتینگ از تکنیک‌های علوم اعصاب برای آشکار ساختن این فرایند تصمیم‌گیری ناخودآگاه مصرف‌کنندگان استفاده می‌کند و به بازاریان اجازه می‌دهد تا اثربخشی ارتباطات خود را بهبود بخشند.
یک برند موفق، به طور فزاینده‌ای با جذب ارزش‌های مشتری و ارتباط احساسی تعریف می‌شود و بینش‌های نورومارکتینگ (بازاریابی عصبی) برای بیش از ۸۰ درصد از شرکت‌هایی که قصد دارند بر اساس تجربه مشتری، رقابت کنند؛ ارزشمند است.

آیا بازاریابی عصبی برای کسب و کارهای کوچک مناسب است؟

بازاریابی حسی می‌تواند به تمام کسب‌ و کارها کمک کند اما باید در نظر داشته باشید که کاربرد و نوع استفاده از این بازاریابی ممکن است در هر شرکت متفاوت باشد. به طور کلی استفاده از این نوع بازاریابی هزینه‌های بسیار زیادی دارد به همین خاطر معمولا برندها و شرکت‌های بزرگ امکان استفاده از این بازاریابی را دارند. البته ممکن است کسب و کارهای کوچک قسمتی از مباحث نورومارکتینگ را استفاده کنند، ولی در حالت کلی به خاطر هزینه‌های زیاد امکان استفاده از همه تکنیک‌ها و مدل‌های بازاریابی عصبی برای شرکت‌های کوچک امکان‌پذیر نیست.

بزرگ‌ترین شرکت‌های مشاور بازاریابی عصبی در جهان

در سال‌های اخیر شرکت‌های زیادی به صورت تخصصی وارد مباحث نورومارکتینگ شده‌اند که البته برخی از آن‌ها خدمات دیگری هم در مباحث بازاریابی ارائه می‌دهند. از مهم‌ترین و بزرگ‌ترین شرکت‌های مشاور در این زمینه می‌توان به Forbes Consulting، Buyology، Neuro Insight، Sensory Logic اشاره کرد.

 

وضعیت بازاریابی عصبی در ایران

این رشته در ایران چند سالی است که رشد داشته است، اما هنوز هم شرکت یا برندی وجود ندارد که به صورت تخصصی فعالیت‌های بازاریابی عصبی در ایران ارائه دهد. البته مقالات و تحقیقات زیادی در وب فارسی منتشر شده است که می‌تواند در آینده موجب پیدایش شرکت‌های بزرگ در این زمینه باشد.

 

نمونه‌های موفق بازاریابی عصبی

تعداد شرکت‌هایی که از نورومارکتینگ استفاده کرده‌اند تا خدمات و محصولات‌شان را ارتقا دهند بسیار زیاد بوده و بررسی آن‌ها از حوصله این مطلب خارج است. به همین دلیل در ادامه مطلب تعدادی از نتایج به دست آمده شرکت‌های بزرگ را بررسی می‌کنیم تا با نمونه‌های موفق بازاریابی عصبی بیش‌تر آشنا شوید.

  • استفاده از رنگ و صدای مناسب برای فروش بیش‌تر محصولات و خدمات
  • القا شدن کمبود کالا در تبلیغات برای ایجاد حس اضطراب در مشتری
  • استفاده صحیح از پاداش‌های کوچک و ظریف برای تاثیرگذاری بر مشتری
  • تنظیم درست قیمت در بازار
مقاله پیشنهادی : کمپین تبلیغاتی چیست و چگونه در اجرای آن موفق شویم؟

جمع‌بندی

همان طور که مشاهده کردید بازاریابی عصبی شاید یکی از موثرترین روش‌های بازاریابی در آینده باشد. هر روز جنبه‌های بیش‌تری از این بازاریابی در سطح دنیا به دست می‌آید و این نشان از کشش بالای این نوع بازاریابی است. استفاده از نورومارکتینگ در شرکت‌های کوچک شاید چندان به صرفه نباشد، اما توصیه می‌شود حتی شرکت‌های کوچک هم تکنیک‌های این شیوه از مارکتینگ را بررسی کنند و موارد مفید را برای کسب و کارشان به کار بگیرند.

 

دیدگاه ها بسته شده اند.