Modern marketing

بازاریابی مدرن چیست؟

در دهه‌های اخیر، با ظهور فناوری و انقلاب دیجیتال، صنعت مارکتینگ نیز به شدت تحت تأثیر قرار گرفته و به سرعت از یک فرآیند سنتی به یک تجربه پویا و فعّال تبدیل شده است. در دنیایی که ارتباطات با اهمیت بیشتری همراه با سرعت بالا انجام می‌شوند و مصرف‌کنندگان به دنبال تجارب جذاب و نوآورانه هستند، شرکت‌ها مجبور به بازنگری عمیق در راهبردها و تکنیک‌های مارکتینگ خود شده‌اند. این مقاله، به بررسی مفاهیم و اصول بازاریابی مدرن می‌پردازیم و تلاش خواهیم کرد تا اجزای کلیدی این نوع مارکتینگ را تجزیه و تحلیل نموده و راهنمایی‌هایی برای استفاده بهینه از آنها ارائه دهیم. از استفاده از وب‌سایت‌ها، شبکه‌های اجتماعی، و ابزارهای دیجیتالی گرفته تا بهینه‌سازی تجربه مشتری و استفاده از داده‌ها، مارکتینگ مدرن به شرکت‌ها این امکان را می‌دهد که بازارها را بهبود دهند و با تغییرات روزافزون جوامع مدرن همگام شوند.

با رویکردی پویا به مارکتینگ مدرن، این مقاله سعی دارد نه تنها به خوانندگان نگران تغییرات در محیط کسب و کار برای ایجاد تطابق، بلکه به آن‌ها ابزارها و استراتژی‌های لازم را ارائه دهد تا در دنیای پررقابت و پویا، به بهترین شکل ممکن مارکتینگ کنند.

تعریف بازاریابی مدرن

بازاریابی مدرن یک روش جامع، چابک و مبتنی بر داده است که برندها را با مشتریان ایده‌آل خود پیوند می‌دهد تا نتایج کسب‌وکار هدفمند را به دست آورد. اگرچه عناصر را می‌توان به روش‌های بی‌نهایتی جمع‌آوری کرد، یک رویکرد بازاریابی مدرن همیشه تفکر خلاق و اجرا را با تحقیق، استراتژی، فناوری و تحلیل برای دستیابی به اهداف سازمانی ترکیب می‌کند.

اما، آن اهداف چیست؟

به دلایل بسیاری، تقریباً هر کسب و کاری آرزوی تغییراتی در یک چیز دارد: رشد. افزایش تعداد مشتریان، گسترش سهم بازار، افزایش سودآوری، افزودن کارکنان و غیره. برای حمایت از این اهداف، مؤثرترین تیم های بازاریابی مدرن آگاهی از برند را ایجاد می کنند، ادراکات را شکل می دهند، مخاطبان کلیدی را پرورش می دهند و با رعایت هشت اصل اصلی اقدام می کنند.

8 اصل بازاریابی مدرن

1. تجربه مشتری را در هر نقطه تماس برند ارتقا دهید

مشتریان مدرن هر دو نوع B2B و B2C پیچیده هستند. وقتی صحبت از تجربه برند به میان می آید، انتظارات بالایی دارند. (می‌توانیم از اپل تشکر کنیم.) این انتظارات بالا به چیزی بیش از تجربه فنی کاربر از وب‌سایت‌ها و برنامه‌ها مربوط می‌شود. بله، کاربران انتظار دارند هنگام تعامل با وب‌سایت و برند شما، بتوانند بدون زحمت بین چندین صفحه جابه‌جا شوند، اما هر نقطه تماسی باید به ارزش برند شما نیز اشاره کند، اعتماد ایجاد کند و داستانی منسجم را بیان کند.

و منظور ما هر نقطه تماس است. این شامل وب‌سایت‌ها، پست‌های رسانه‌های اجتماعی، تبلیغات، ایمیل‌ها، تماس‌های تلفنی و هر چیزی در این بین می‌شود. برای برندهای B2B، همچنین به معنای ده‌ها تعامل با چندین نفر است که در چرخه‌های فروش طولانی پخش می‌شوند.

هر تعداد از نقاط تماس مورد نیاز باشد، مشتریان شما انتظار دارند بین آخرین آنها انتقال بی‌وقفه انجام شود. در واقع، 60 درصد از مشتریان Millennial – آنهایی که چشم انداز بازاریابی را برای 20 تا 40 سال آینده شکل خواهند داد – انتظار دارند یک تجربه برند ثابت در همه کانال ها داشته باشند و این انتظارات همچنان افزایش می یابد زیرا سفرهای خریدار بیشتر و بیشتر بر تجربیات دیجیتال متمرکز می شود. .

2. ایجاد ارتباطات شخصی با افراد

انتظارات پیچیده مشتری مدرن به تجربه برند ثابت ختم نمی شود. این تجربه نیز باید متناسب با آنها باشد. نه به عنوان یک گروه جمعیتی مبهم، بلکه به عنوان افراد. محتوای وب سایت باید با چالش های منحصر به فرد آنها صحبت کند. ایمیل ها باید سوالات خاص خود را پیش بینی کنند. برای کسب و کارهای B2B، مواد فروش باید متناسب با نقش یک فرد در یک کمیته خرید باشد.

بازاریابی مدرن یک روش جامع، چابک و مبتنی بر داده است که برندها را با مشتریان ایده‌آل خود پیوند می‌دهد تا نتایج کسب‌وکار هدفمند را به دست آورد.

برای دستیابی به آن سطح از شخصی سازی، ما، به عنوان بازاریاب مدرن، باید درک عمیقی از مشتریان خود داشته باشیم. خواسته ها، چالش ها، نقاط درد، امیدها، رویاها و رنگ های مورد علاقه آنها چیست؟ هر چه عمیق تر برویم، بهتر می توانیم تجربه برند آنها را شکل دهیم.

ما همچنین به فناوری بازاریابی نیاز داریم که بتواند محتوا و تجربه را به طور موثر شخصی سازی کند. در این مرحله، حتی ابتدایی‌ترین پلت‌فرم‌های بازاریابی ایمیلی، نوعی از عملکرد شخصی‌سازی را ارائه می‌کنند و سیستم‌های مدیریت محتوای وب‌سایت را می‌توان پیکربندی کرد – با طراحی استراتژیک وب و کارهای معماری اطلاعات – برای ارائه تجربه‌ای متناسب با ویژگی‌ها و رفتارهای منحصربه‌فرد کاربران. .

اجرای استراتژی های شخصی سازی نیازمند تلاش است، اما 94 درصد از بازاریابان می دانند که ارزش آن را دارد. با توجه به اینکه شخصی‌سازی می‌تواند پنج تا هشت برابر ROI در هزینه‌های بازاریابی باشد، احتمالاً تعجب‌آور نیست.

3. استراتژی و تاکتیک های بازاریابی را یکپارچه کنید

بازاریابی مدرن با رویکرد فقط دیجیتالی برابری نمی کند. تقریباً هر کاری که ما انجام می‌دهیم شامل یک جزء بازاریابی دیجیتال است – و ما اغلب رویکرد خود را “اول دیجیتال” می‌دانیم – اما بازاریابی مدرن بیشتر به دنبال یافتن کانال مناسب است.

هر فرد به طور متوسط بیش از 11 ساعت در روز را صرف چرخش بین اشکال مختلف رسانه می کند، رقمی که شامل استفاده از تلفن هوشمند، تلویزیون، رادیو، مجلات و موارد دیگر می شود. اگر بازاریابی ما قرار است مشتریان را در جایی که هستند ملاقات کند، بهترین رویکرد ایجاد نقاط تماس در چندین کانال است. این یک استراتژی است که شش برابر بیشتر از بازاریابی تک کاناله فروش به ارمغان می آورد و ماهیت تا حدودی آشفته و غیرخطی سفر خریدار مدرن را منعکس می کند.

وقتی نوبت به مشتریانمان می رسد، فرصت های ارائه شده توسط هر کانال را تجزیه و تحلیل می کنیم و از آنهایی استفاده می کنیم که بیشترین حس را برای کسب و کار و مشتریانشان دارند.

ما همچنین راه هایی را برای اتصال یک نقطه تماس به نقطه دیگر استراتژی می کنیم. یک کمپین تولید سرنخ که با تبلیغات پستی مستقیم شروع می شود به یک صفحه فرود آنلاین منتهی می شود. سرنخ که از طریق یک رویداد حضوری منشأ می‌گیرد، دنباله ایمیل بعدی را دریافت می‌کند. یک کمپین پرداخت به ازای کلیک کاربران را به صفحه رویدادی هدایت می کند که یک وبینار را تبلیغ می کند. همه اینها به نام مارک بهینه با هم گره خورده است

4. با تکامل چشم انداز بازاریابی سازگار شوید

بازاریابان مدرن ذاتاً چابک هستند و دائماً خود را با فناوری ها و رفتارهای در حال تغییر وفق می دهند. از هوش مصنوعی مولد تا واقعیت افزوده تا بازاریابی بر اساس تقاضا و فراتر از آن. ما به توانایی خود برای همگام شدن با آخرین روندها و به‌روزرسانی‌های الگوریتم و انجام اقداماتی بر اساس اینکه این روندها و به‌روزرسانی‌ها بر عملکرد کمپین‌های ما تأثیر می‌گذارند، افتخار می‌کنیم.

اگر بازاریابان مدرن وظیفه دارند برندها را به مشتریان ایده آل خود متصل کنند، پس باید رفتارها، انتظارات و ترجیحات مشتریان را درک کنیم. ما باید کانال ها و فناوری هایی را که این ارتباطات را تسهیل می کنند، درک کنیم. ما باید نظارت کنیم که چگونه همه این عناصر در طول زمان تغییر می کنند. و همانطور که تاثیر کووید-۱۹ به وضوح نشان داد، همه ما باید برای تغییرات چشمگیر حاضر باشیم.

5. از طریق فناوری بازاریابی و اتوماسیون، کارایی را به حداکثر برسانید

ما برای بهبود راه رسیدن به مخاطبان خود، صرفاً به فناوری تکیه نمی‌کنیم. همچنین بر اساس پیشرفت‌های فناوری بازاریابی و اتوماسیون، به تبدیل به بازاریابان کارآمدتر اعتقاد داریم. این ابزارها با حذف کارهای دستی تکراری، راه‌اندازی جریان‌های کاری ارتباطی، مدیریت رسانه‌های اجتماعی، ردیابی عملکرد، و تنظیم کمپین‌های تبلیغاتی دیجیتال (و خیلی چیزهای دیگر)، کارایی منابع و سرمایه‌گذاری‌های بازاریابی را به حداکثر می‌رسانند. این می‌تواند به میزان بالقوه ۴۵۱ درصد افزایش در سرنخ‌های واجد شرایط منجر شود.

بر اساس اطلاعات، ۷۶ درصد از شرکت‌هایی که اتوماسیون بازاریابی را پیاده‌سازی می‌کنند، در سال اول بازده سرمایه‌گذاری خود را دارند. این نه تنها این است، بلکه ۴۴ درصد از آنها تنها در طی شش ماه بازدهی را مشاهده می‌کنند.

6. آموزش را با تبلیغات بیرونی ترکیب کنید

ما به‌خوبی وارد عصر اطلاعات شده‌ایم، به این معنی که مشتریان بالقوه قبل از انجام تصمیم درباره خرید، تحقیقات بیشتری نسبت به قبل انجام می‌دهند. در واقع، 81 درصد از خریداران قبل از خرید، تحقیقات آنلاین انجام می‌دهند و بیش از 70 درصد از خریداران B2B قبل از تماس با نماینده فروش، نیازهای خود را به طور کامل تعریف می‌کنند.

فرقی نمی‌کند که مشتری شما صاحب خانه جدیدی باشد که نظرات تشک را مقایسه می‌کند یا تصمیم‌گیرنده‌ای شرکتی که به دنبال راه‌حل فناوری سازمانی است. خریداران امروزی قبل از انجام تحقیقات، حرکت قابل توجهی انجام نمی‌دهند و اکثریت این تحقیقات به صورت آنلاین انجام می‌شود.

بازاریابی درونگرا به برندها این امکان را می دهد که در این تحقیق و در عین حال شکل دادن به ادراکات و ایجاد اعتماد در هر مرحله از سفر جذب مشتری، کمک کنند. اما این صرفاً یک عمل خیرخواهانه نیست. هزینه سرنخ های ورودی ۶۱ درصد کمتر از سرنخ های خروجی است.

با وجود مزایای مقرون به صرفه آن، بازاریابان مدرن می دانند که ورودی نمی تواند به طور کامل جایگزین خروجی شود. بازاریابی درونگرای واقعی برای ایجاد حرکت به زمان نیاز دارد.

7. اندازه گیری و تجزیه و تحلیل عملکرد بازاریابی

بازاریابی یک سرمایه‌گذاری است و سرمایه‌گذاری‌ها با بازده سنجیده می‌شوند، واقعیتی است که جنبش «داده های بزرگ» مستحکم شده است. 98 درصد از CMOها اندازه‌گیری بازگشت سرمایه را به عنوان نگرانی شماره یک خود ذکر می‌کنند. با این حال، مهم نیست که ابزارهای تجزیه و تحلیل داده‌ها چقدر پیشرفته می‌شوند، بخش‌های خاصی از بازاریابی همیشه با اندازه‌گیری آسان مخالفت می‌کنند.

مطمئناً، ظهور خدایان گوگل و ابزارهای بی‌پایان تجزیه و تحلیل، درک اسناد بازاریابی را بسیار آسان کرده است. اما سایر ابتکارات بازاریابی – مانند استراتژی و توسعه برند – می‌تواند برای ارزیابی پیچیده‌تر باشد، به خصوص در کوتاه مدت. این یک مصیبت غیرمعمول نیست.

اما بازاریاب مدرن تسلیم نمی‌شود. ما سخت کار می‌کنیم تا فرآیندها و چارچوب‌هایی بسازیم تا قابلیت‌های اندازه‌گیری را بهبود بخشیم، KPIها را به نتایج کسب‌وکار متصل کنیم، شناسایی کنیم که چه چیزی کار می‌کند (یا نیست)، و مسیر را بر اساس بینش‌ها تغییر دهیم.

8. اهرم اجرای تکراری و بهینه سازی

یک استراتژی بازاریابی مدرن هرگز واقعاً از خط پایان عبور نمی کند. ما دائماً در حال بررسی کانال‌های جدید هستیم، ابزارها و فناوری‌های نوآورانه را به کار می‌گیریم، با تغییرات بازار سازگار می‌شویم، از رقبا پیشی می‌گیریم، و استراتژی‌ها و راه‌حل‌های خلاقانه‌ای را بهبود می‌دهیم که می‌توانند کمی کامل‌تر باشند.

این وضعیت ثابت حرکت باعث شد که بسیاری از تیم ها از رویکرد بازاریابی چابک استقبال کنند. از بخش‌های بازاریابی که هنوز چابک نشده‌اند، ۹۱ درصد می‌گویند که در ۱۲ ماه آینده برنامه‌ریزی می‌کنند. با دلایل خوب، بازاریابی چابک موفقیت پروژه، بهره وری، رضایت شغلی و درآمد را افزایش می دهد.

برندهایی که مطابق با رویکرد چابکی هستند که شامل اجرای تکراری و بهینه‌سازی می‌شود، می‌توانند به سرعت به تهدیدات جدید پاسخ دهند و در عین حال از بینش‌ها و فرصت‌های تازه بهره ببرند. رویکرد چابک می تواند به روز رسانی سریع یک کمپین موجود را بر اساس تجزیه و تحلیل داده ها تسهیل کند. یا ممکن است یک تیم را توانمند کند که از یک کمپین از قبل برنامه ریزی شده به یک فرصت جدید تبدیل شود. مهم نیست که اجرا چقدر پیامد دارد، این چرخه تکراری به برندها اجازه می دهد تا عملکرد بازاریابی خود را به حداکثر برسانند.

اگرچه عناصر زیادی وجود دارد که یک بازاریاب مدرن را تشکیل می‌دهد، اما همه ما به سمت آن سو میرویم ، ایجاد تجربه‌ای از برند است که مشتریان را درگیر می‌کند و بر رشد سازمانی تأثیر می‌گذارد. این را در نظر داشته باشید، و شما گام های زیادی جلوتر از مردان دیوانه ی گذشته خواهید بود. تا آنجا پیش بروید که هشت اصل فلسفه بازاریابی مدرن را بپذیرید و مراحل تبدیل به مایل ها خواهد شد.

جمع بندی

به طور خلاصه، بازاریابی مدرن نه تنها یک مفهوم متفاوت از بازاریابی سنتی است بلکه یک نیاز ضروری برای سازمان‌ها در دنیای دیجیتال و پویا به حساب می‌آید. در این مسیر، شناخت و بهره‌مندی از فناوری‌های نوین، استفاده از داده‌های هوشمندانه، ایجاد تجربیات مشتری چشمگیر و حضور فعّال در فضای دیجیتال، عناصر اساسی بازاریابی مدرن را تشکیل می‌دهند.

در دنیای امروز، ابزارهای دیجیتال و ارتباطات فوری به شرکت‌ها این امکان را می‌دهند که بازاریابی خود را به سطح جدیدی ارتقاء دهند. با اجتناب از رویکردهای سنتی و با بهره‌گیری از تحلیل دقیق داده‌ها، می‌توان به بهبود کارایی و تاثیربخشی استراتژی‌های بازاریابی پیشرفته پیش رفت.

در آخرین تجزیه و تحلیل، اهمیت انعطاف‌پذیری و پذیرش تغییرات پیوسته نیز مورد تأکید قرار گرفت. بازاریابی مدرن تقاضاها و توقعات مشتریان را در آینده پیش‌بینی کرده و سازمان‌ها را برای پاسخ به چالش‌های نوظهور آماده می‌کند.

نظر بگذارید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. قسمتهای مورد نیاز علامت گذاری شده اند *